در گوشه و کنار هر خانه ای، کتابهایی به چشم می خورند که سالها در آن گوشه دنج جا خوش کرده اند و جزئی از اسباب و اثاثیه خانه به شمار رفته اند. این کتابها، از بس دست نخورده و یکجا مانده اند، که گردی از غبار چهره آنها را مندرس کرده و رنگ آنها را پرانده است. کتابهای عزیزی که هر لحظه و ثانیه آرزو می کنند، بل التماس می کنند که کسی از راه برسد و دستی از محبت بر سر و روی آنها بکشد. بی مهری به کتابهای مهجور مانده در کنج خانه دلایل متعددی می تواند داشته باشد.
بعضی کتابها خوانده شده اند و آدمی معمولا یک کتاب را چند بار نمی خواند. از سوی دیگر آنقدر خاطرات شیرین و خوش در لابلای سطور این کتابها رسوب کرده که دلش نمی آید آنها را از جایشان تکان داده یا از خود دور کند. ضمن اینکه، دیگر وقت و انگیزه خواندن مجدد آنها را ندارد.
بعضی کتابها، آنقدر عزیز هستند و آدم دوستشان دارد، که همیشه دلش می خواهد آنها را کنار خودش و در مقابل چشمانش داشته باشد ولو اینکه آنها را نخواند یا فرصت تورق آنها را هم نداشته باشد. وانگهی، نگاه کردن به عطف و جلد کتاب، به مثابه چشم انداختن به گلی لطیف و زیباست که نور بصر می آورد و دل را خوش می سازد. به همین خاطر، دل از بند این کتابها بر نمی گیریم و حتی اگر نخوانیمشان، همین که نظاره گر حضور و وجود آنها باشیم، خودش لطفی مضاعف دارد و حالی خوش بر می انگیزد.
بعضی کتابها، دکور خانه هستند. مثل همه بشقاب و لیوانها و استکانهای قجری که در ویترینها و دکورها می گذاریم که خانه را زیبا کنیم، مقادیری کتاب هم آنجا می چپانیم که هم نشانه فرهیختگی ما باشد و هم زیبایی فضا و تنوع دکوراسیون را دو چندان کند. هر چند کسی که دکور خانه اش را هم صرفا به معنای دکور بماهو دکور با کتاب تزئین می کند، بازهم کار قشنگی می کند و قدری از علقه او به کتاب می رساند، اما کتابها برای چنین منظوری پدید نیامده اند.
بعضی کتابها هم میراثی هستند برای عده ای. والدین یا یکی از عزیزان دار فانی را وداع گفته و این کتابها مانند مابقی مایملک او به جا مانده اند و به عنوان مال الارث به ماندگان رسیده اند. در بسیار از مواقع هم وراث چندان علایق فرهنگی و علمی ندارند و این کتابها وبال سنگینی بر گردن آنها به شمار می روند. از یک سوی، ترس از حرفهای درگوشی عمه خانباجی ها دارند که یک وقت در نیایند که عرضه نداشتند ارثیه خان داداش یا خان عمو را که آن همه به جانش بسته بود، حفظ کنند. به همین خاطر، همیشه همچون آئینه دق آنها را از این سوی خانه به آن سوی می برند و نمی دانند با آنها چه کنند.
انواع و اقسام دیگر کتابهای جا خوش کرده در گوشه های خلوت خانه هست که در این مجال کوتاه فرصت پرداختن به آنها نیست. قصدم از طرح این مساله نه گونه شناسی کتابهای خلوت گزیده خانه ها بود و نه تائید و رد رفتارهایی که ما با کتابها داریم. قصد اصلی ام یادآوری راهکاری انسانی و در عین حال، دل نسوزان برای برخورد با این کتابها بود.
همانطور که در لابلای سطور بالا اشاره ای رفت، کتاب نه برای تزئین، نه برای احتکار، نه برای فقط داشتن، نه برای پز دادن و ... اختراع و تولید نشده است. کتاب رسالتی دارد که اگر از آن رسالت مهم خویش دور بماند، با پاره آجری در گوشه خرابه ای چندان تفاوتی ندارد.
کتاب برای خوانده شدن، انتقال دانایی، نگهداری میراث پیشینیان برای نسلهای بعد ایجاد شده است. بنابراین اگر این رسالت انتقال پیام و سواد و آگاهی را آن جدا کنیم، آن را به موجودی ایستا و بی ثمر بدل کرده ایم. بر این اساس، باید همواره راهی برای تنفس کتاب در سپهر دانایی بجوییم.
در کنار همه این حصرهایی که برای کتاب بر شمردیم، آدمهای تشنه ای هستند که یک جرعه کتاب می تواند برایشان به مثابه قطره آبی در کویر بی آب و علف باشد. کودکان و بزرگسالان محرومی هستند که اگر به یکی از این قفسه های خاک گرفته کتاب دست پیدا کنند، تا سالها می توانند جبران عطش کنند و از این خرمن دانایی خود را سیراب سازند.
همه کتابخانه ها، بخش فعالی برای اهدا و مبادله کتاب دارند. چه خوب است که به بهانه هفته کتاب، در آبان ماه هر سال به سراغ کتابخانه هایمان برویم و کتابهایی که خوانده ایم، به ما اهدا شده، نسخه های قدیمی است، عناوین مکرر از یک کتاب است و ... را جدا کنیم و به کتابخانه های که می شناسیم تحویل دهیم. کتابخانه ها نیز با توجه به سیاستهایی که دارند، این کتابها را وجین و پالایش می کنند و آنچه از بین آنها ارزشمند است را یا در کتابخانه خود استفاده می کنند یا در شبکه همکاری بین کتابخانه ای به دست مناطق محروم، کتابخانه های کم برخوردار، کودکان نیازمند کتاب و ... می رسانند.
اگر چه اهدا کتاب ارزشمند است و سنت حسنه ای است که حتی در سالهای اخیر با نام نذر کتاب هم مورد توجه قرار می گیرد. اما باید توجه کنیم که هیچ خانه ای نباید و نمی تواند بدون کتاب باقی بماند. بنابراین، ضمن استقبال از کتابهای شما، حتما می خواهیم که به قدر خواندن چند وقتی که تا تهیه کتابهای جدید باقی مانده، برای خودتان و خانواده تان کتاب نگه دارید. بعد از اهدا هم دوباره به کتابفروشی بروید یا به کتابخانه سری بزنید و خانه را کتاب خالی نگذارید که خانه بی کتاب به مامن خرافه و دنیای به استدلال و حرف صحیح بدل می شود.
لطفا همین امروز به سراغ قفسه کتابهایتان بروید و هر چه را نیاز ندارید به کتابخانه ها بسپارید تا به نیازمندان برسانند.