تبريز فردا: آقاي دکتر نوین در ابتدا از بيوگرافي تان شروع کنيم، لطفا در مورد تولد و تحصيلات خود کمي برايمان بگوييد.
من عليرضا نوين، متولد هشتم اسفندماه 1339 در تبريز هستم، دوران دبستان و راهنمايي را که بگذريم دوران دبيرستان مصادف با انقلاب اسلامي بود و در سال 56 سال چهارم دبيرستان بودم و اوج جواني ما مصادف با انقلاب اسلامي شده است. در سال 58 نيز به عضويت سپاه پاسداران درآمدم.
تبريز فردا: آيا براي عضويت در سپاه مشوق خاصي داشتيد و اينکه چه مسئوليت هايي در سپاه بر عهده داشتيد؟
انگيزه هاي انقلابي و اينکه سپاه نهادي جديد بود و از زمان پهلوي باقي نمانده بود و اين انگيزه اي بود که به عضويت اين نهاد دربيايم، تا سال 82 در سپاه به عنوان نيروي رسمي مشغول به خدمت بودم و پس از آن به عنوان بازنشسته فعاليت کردم. در زمان جنگ سال 58 و 59 به عنوان مسئول گزينش سپاه آذربايجان شرقي بودم، سال 59 تا 60 مسئول بسيج استان و از بهمن ماه سال 62 به جهت مسئوليتي که داشتيم به آقا مهدي باکري پيوستيم و با هزار نفر از بسيجيان به جبهه جنگ اعزام شديم. فعاليت رزمي خود را از عمليات خيبر شروع کردم، سال 63 به عنوان فرماندهي گردان مهندسي رزمي لشکر منصوب شدم و عمليات بدر، والفجر هشت، کربلاي 4 و 5 را انجام داديم و از سال 66 با عنوان رئيس ستاد لشکر 31 عاشورا انتخاب شدم که آن زمان سپاه پنجم باقرالعلوم نام گرفته بود و شامل پنج استان آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل، زنجان و قزوين بود، سال 67 نيز جنگ به پايان رسيد و پس از قطعنامه براي گذراندن دوره عالي فرماندهي ستاد در دانشگاه امام حسين(ع) به تهران رفتم ، پس از گذراندن اين دوره به عنوان معاون مهندسي سپاه در کشور منصوب شدم و تا سال 82 در اين مسئوليت بودم و در دوران بازسازي توانستيم پادگان هاي کل يگانهاي رزمي سپاه، مراکز تفريحي، خانه هاي سازماني و ... را بسازيم و سال 82 پس از بازنشستگي نيز در انتخابات دوران مجلس هفتم شرکت کردم.
تبريز فردا: ازدواجتان در کدام مقطع صورت گرفت؟
سال 65 قبل از عمليات کربلاي 5 ازدواج کردم.
تبريز فردا: بعد از بازنشستگي از سپاه، با توجه به اينکه پس از دوران دفاع مقدس در تبريز نبوديد با چه رويکردي وارد انتخابات شديد و ايا فکر مي کرديد که بعد از سالها دوري از تبريز، بتوانيد از اين شهر رأي بياوريد؟
زماني که بعنوان رئيس ستاد لشکر عاشورا بودم تجربه چند کانديدا از برادران سپاه را داشتم مثل آقايان جبارزاده ، پورحسيني، صمد قاسم پور ، چيت چيان و حاج آقا هريسي و معمولا پس از جنگ در آن زمان به اين فکر بودم که در سپاه انبوهي از نيروها ي خوب جمع شده اند که مي توانند در عرصه هاي ديگر از جمله عرصه سياسي نيز فعاليت کرده و تاثيرگذار باشند، من اميدوارم بودم چون اولا يکي از فرماندهان و مسئولين سپاه بودم دوما شناسنامه و هويتم تبريزي بود و سوما فضاي کشورمان درآن زمان به نيروهاي ارزشي نياز داشت و ما نيز با اينکه در آن سال ها فضاي تقابل اصلاح طلب و اصولگرا مطرح بود ، عليرغم اينکه 13 سال از تبريز دور بودم ،آن رايي که آوردم به نسبت بقيه کانديداها بهتر بود.
تبريز فردا : در انتخابات همان سال به دور دورم راه يافتيد و دور دوم با دويست راي کمتر، از راهيابي به مجلس بازمانديد، آيا اعتراضي در اين باره کرديد؟
نخير اعتراضي نکردم البته برخي ها اقدامات غيراخلاقي کردند و شروع به خرج کردن پول و خريدن راي مردم کردند اما ما خوشبختانه از اين کارها نکرديم.
تبريز فردا: خاطرتان هست که آن زمان براي تبليغات انتخاباتي چقدر هزينه کرديد؟
بله، تقريبا 42 ميليون تومان هزينه کردم که 18 ميليون پاداش بازنشستگي را از سپاه گرفتم و بقيه را از فاميل و بستگان جمع آوري کردم ، ستاد ما بسيار محقرانه بود اما نيت ما چيز ديگري بود نيت ما خدمت بود و با خود مي گفتم که مجلس بايد افتخار کند که من مي خواهم به صحن آن وارد شوم نه اينکه به هر دري بزنم تا هر طور شده بتوانم به مجلس راه يابم!
تبريز فردا: آيا در آن ايام از حمايت طيف سياسي خاصي بهره مند بوديد؟
بله، در آن زمان در تحت حمايت روحانيت مبارز و هم چنين ليست خدمتگزاران شامل تاج الديني، سيد صالح هاشمي ، ابراهيمي، فرهنگي، شايق و من بوديم که در واقع ليست عقبه اصولگرايي بود و در آن زمان فضاي سياسي از اصلاح طلبي به سمت اصولگرايي برگشته بود و اکثريت آرا نيز از آن اصولگرايان بود.
تبريز فردا: بعد از انتخاب نشدنتان براي مجلس، فاصله بعد از انتخابات مجلس هفتم تا شهردار شدنتان کجا مشغول بوديد؟
در آن مدت يک سال در کميسيون عمران دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام مشغول بودم که توسط آقاي محسن رضايي دعوت شده بودم تا اينکه سال 84 توسط آقاي قاليباف در شهرداري تهران دعوت به همکاري شدم و مسئول طرح نواب صفوي در تهران شدم که چهار ماه نيز در آن جا مشغول بودم و بعد شهردار تبريز شدم .
تبريز فردا: در شوراي شهر دوم که يکي از پرتنش ترين شوراهاي تبريز بود به عنوان شهردار انتخاب شديد و در مورد اين موضوع توضيح بفرماييد که چه کساني از شما دعوت کردند و چگونه رضايت شورا را جلب کرديد؟
اکبرنژاد رئيس ستاد من در انتخابات مجلس سال 82 بود که از دوستان صميمي و دهه 60 من بود ايشان با من تماس گرفتند که من رئيس شورا شده ام مرا دعوت کردند که حضور يابم به تبريز آمدم، دل ما براي تبريز مي تپيد حدود ده روز آمدم و اوضاع را بررسي کردم و ديدم اوضاع بسيار پرتنش است اما به خاطر تبريز قبول کردم، صحبت کردم و پيش خود گفتم من آمده ام که پنج سال شهردار باشم و برنامه اي که من خواهم داد، پنج ساله است و شوراي سوم هم قطعا با تجربه تلخي که شوراي دوم دارد دنبال کسي خواهند بود که خوب کار کند که همين هم اتفاق افتاد. شوراي دوم يک ساله بود و به مدت شش ماه همه جا از ما تعريف مي کردند و به عنوان چهره اجرايي و فني و متعهد مطرح بودم ولي پس از آن تعدادي از دوستان شورا حرف هايي را شروع کردند و زمزمه دخالت در عزل و نصب ها شروع شد که من در جواب گفتم قرار ما بر اين نبوده است، سپس برنامه بزرگ يکصدمين سال تولد بلديه تبريز را جشن گرفتيم و آخرهاي شوراي دوم فکر و توجه به خودشان مشغول شد و ديگر دست از تخريب برداشتند.
تبريز فردا: آيا اکبرنژاد به عنوان رئيس وراي دوم در راي گرفتن شما از شورا نقشي داشتند؟
اصولگرايان شورا شش راي داشتند و پنج راي نيز مال جناح ديگر بود به آقاي اکبرنژاد گفتم من مي خواهم با 11 راي به عنوان شهردار انتخاب شوم وي نيز گفت که شش راي با ماست ولي پنج تاي ديگر را خودت بايد جذب کني!چون آقاي دکتر حسين زاده نيز استاد ما در دانشگاه بود با ايشان صحبت کردم و به ايشان گفتم من براي دعواي سياسي نيامده ام، شش ماه است که شهردار نداريد و وضعيت شهر خراب است بايد دست در دست هم دهيم تا شهر را سر و سامان دهيم و نهايتا ايشان را نيز راضي کردم و پنج راي ديگر را هم از آن خود کردم.
تبريز فردا: در شوراي سوم با شش راي شهردار شديد؛ در مورد چگونگي رأي آوريتان در اين شورا نيز بفرماييد؟
از 11 عضو شوراي سوم ، 5 عضو جديد و 6 نفر از دوره دوم بودند که 7 نفر به من راي مثبت دادند ولي در عمل آن 4 نفر از دوستان رزمنده ما بودند که 2 نفرشان هم حامي بودند و عملا در طول شوراي سوم با اکثريت آرا يعني 9 نفر به کار خود ادامه دادم و يک مورد در سال 90 بحث استيضاح از سوي چند عضو مطرح شد که عملا ناکام ماند .
تبريز فردا: آقاي دکتر شما با برنامه پنج ساله وارد شهرداري شديد اين برنامه ها چه بود و تا چه اندازه توانستيد اجرايي کنيد؟
من خودم بچه تبريز بودم و بر همين اساس چند موضوع در ذهن داشتم از جمله برنامه هاي شاخص اوقات فراغت مردم بود يعني اينکه مردم ما در جواب اينکه چرا استرس داريد مي گفتند ما جايي نداريم که اوقات فراغت خود را سپري کنيم که کارهاي زيادي را کرديم، از فوتبال تراکتورسازي که به ليگ دسته برتر آورديم، تلکابين و سورتمه اي که احداث کرديم، توسعه مراکز فرهنگي تفريحي، نصب وسايل بازي در 120 پارک، 45 سوله بزرگ ورزشي چند منظوره ، 12 ميدان بزرگ چمن و 50 ميدان فوتسال خاکي و چمن مصنوعي، جشنواره ها و مسابقات هنري و فرهنگي و فعال کردن باشگاه شهرداري در همه رشته هاي ورزشي ، جذب چند برابري گردشگر درون شهري و برگزاري برنامه هاي متعدد ورزشي و فرهنگي و مخصوصا يکصد پارک و بوستان محله اي و منطقه اي .
دومين برنامه شاخص مهم ديگر بهبود زيرساخت ها بود، اگر يادتان باشد در سال 84 زباله را با پلاستيک هاي رنگي بيرون مي گذاشتند و به موضوع بهداشت فردي و محيطي ورود کرديم، جمع آوري زباله ها را مکانيزه کرديم و اکنون اين فرهنگ در تبريز نهادينه شده است و در مناطق تبريز روزانه دوسه بار زباله جمع آوري مي شود، کشتارگاه را به منطقه دورتر از شهر انتقال داديم، داخل مهران رود را بازسازي کرديم و به طور جدي وارد بعد زيست محيطي شديم، فضاي سبز کوه عينالي را توسعه داديم و در سطح شهر تبريز فضاهاي سبز را افزايش داديم، فضاهاي گردشگري را افزايش داديم و زباله گاهي که در آناخاتون خارج از ديد مردم ايجاد کرديم تا 60 سال آينده در دفع زباله در شهر مشکلي نخواهيم داشت که زباله گاه استاندارد و مطابق با توسعه پايدار و زيست محيطي ، بزرگترين مجموعه اي است که در ايران همتاي آن ساخته نشده است.
موضوع سوم ، ساماندهي حاشيه نشيني بود که موضوعي سياسي و اجتماعي و پديده شهري است و اکنون که در حاشيه شهر 400 هزار نفر زندگي مي کنند حتي اگر به برخي ها در مکان خوب خانه هم بدهيم به دلايل مختلف حاضر به ترک نخواهند بود ، 150 کيلومتر خيابان جديد احداث کرده و مسيرگشايي کرده ايم که حدود 60 درصد آن در مناطق محروم بود که اکنون ديگر محروميت در آن ها احساس نمي شود و اگر هم باشد بعنوان کم برخوردار است نه محروم ! و اين مهم بود ..
موضوع بعدي يک سري پروژه هاي سرمايه گذاري بخش خصوصي بود که با مشارکت بخش خصوصي و شرکتهاي انبوه ساز و همچنين با ارائه تسهيلات بانکي ، صاحبان و مالکان و تجميع قطعات کوچک با تشويق مالکان و اقدامات مستقيم شهرداري جمعا سي درصد از بافت فرسوده تبريز ، بازسازي شروع و در حال حاضر هم ادامه دارد که ميارميار ، شهيد بهشتي ، گلستان ، راسته کوچه ، ميدان کاه فروشان ، گجيل و ... نمونه هايي از آنها مي باشد . سه همايش بزرگ سرمايه گذاري را برگزار کرديم که ميثاق نامه اي با امضاي امام جمعه، استاندار ، دستگاه قضايي و مسئولين استاني و شهري و شورا نوشتيم با اين مضمون که اگر مي خواهيم تبريز را آباد کنيم بايد بخش خصوصي و سرمايه گذاران را در اجراي پروژه ها جذب کنيم که به عنوان خروجي اين بحث حدود 15 هزار ميليارد تومان تفاهم نامه امضا کرديم که هنگام خروج من از مسئوليت حدود يک سوم آن به عنوان مثال ميدان بزرگ وليعصر و لاله پارک افتتاح شده بود و بقيه هم در بخش هاي حمل و نقل، تجاري و راه آهن بود. چند نفر نيز پس از مديريت من شروع به نقد کردند که اين پروژه هايي که ساخته شده است شاهدي بر مدعاي ماست وظيفه ما جذب سرمايه گذار بود و تبريز نيز با اين اقدامات آباد خواهد شد و الا با عوارض پسماند و نوسازي و خودرو ، تبريز آباد نخواهد شد چرا که تبريز امروز سالانه 5 هزار ميليارد بودجه نياز دارد تا بتواند در چشم انداز 1404 با شهرهاي بزرگ دنيا رقابت کند، ما چون به کار خود مصمم بوديم هيچ انتقادي مهم نبود و ناراحت هم نمي شديم، دو برنامه پنج ساله دادم يکي با عنوان تبريز 90 که حدود 85 درصد اجرا شده بود و يک برنامه ديگر نيز با عنوان تبريز 95 دادم که ميانه هاي اين يرنامه از شهرداري خارج شدم و اگر شوراي کنوني از دعواها و بگومگوها دست بکشند مي توانند به اين برنامه مراجعه کرده و از آن استفاده نمايند.
تبريز فردا: بعنوان مدير اجرايي و علمي که سالهاي مديدي در امور شهري تجربه داريد مي خواستيم ارزيابي خودتان را براي شهر تبريز بيان کنيد.
قبل ازهر چيز از همه مسئولين اجرايي و ستادي مديريت شهري و آبادگران و پيمانکاران و بويژه کارمندان و کارگران خدوم که تلاش هاي زيادي براي شهرمان کشيده اند تشکر مي کنم.در وهله ي دوم بايد بگويم پارسال،سال سختي از نظر درآمدي براي کشور و شهرمان بود و لازم است از ملت بزرگ ايران عليرغم فشارهاي سياسي ، اقتصادي خارجي و گراني و رکود فضاي کسب و کار داخلي که در 22 بهمن ماه با تجديد عهد خود با انقلاب اسلامي و آرمانهاي آن و با صلابت و اقتدار در صحنه حاضر شدند و با شکوه و عظمت در راهپيمايي عيد انقلاب پاسخ همه مخالفان و دوستان را دادند.
اما بايد بگويم در روزهاي سخت،مديران و کارگزاران هم بايد برنامه برون رفت از مشکلات را داشته باشند و تاکيد مقام معظم رهبري بر مديريت جهادي و بسيجي و اقتصاد مقاومتي هم براي چنين روزهايي است که نگذاريم بر مردم فشار زيادي وارد شود . متاسفانه شهرداري ها از دهه 70 وابستگي شديدي به درآمد هاي ساختماني دارند مثل تکيه بودجه دولت به نفت.چون از دهه 70 شهرداريها خودکفا شدند ولي قانون نگفت که چطور به درآمد پايدار برسند فلذا کلان شهر ها با روي آوردن به تراکم فروشي و تغيير کاربري و درآمدهاي ناشي از کميسيونهاي ماده صد به طور خودگردان خدمات بسياري را در اين 20 سال انجام داده اند.
از سال 85 هم موضوع اصل 44 قانون سياسي و حمايت از بخش خصوصي و پروژه هاي مشارکتي و همينطور انتشار اوراق مشارکت و فاينانس هم بعنوان بخشي از محل تامين درآمدهاي شهرداري محسوب مي شود.البته در يکي دو سال اخير هم با روي آوردن شهرداريها به اخذ وام بانکي با بهره هاي بالا هم براي گره گشايي کوتاه مدت در پروژه هاي عمراني شهري ، روشي بوده است که بعضي از شوراهاي اسلامي مثل کلان شهر تبريز تصويب کرده اند.شنيده ام در تبريزهم تصويب شده 2000 ميليارد تومان وام بانکي براي 3 سال.به هر حال وقتي درامد پايدار نباشد لاجرم براي اداره شهر به هر روشي که در دسترس باشد مديران دست خواهند زد چه به حال شهر مفيد باشد چه نباشد و سال 93 محدوديت درآمدي نقدي براي شهرداري تبريز مشکلاتي را ايجاد کرده است که اگر وام و فروش سهم پروژه هاي مشارکتي مثل لاله پارک ومرکز تجاري وليعصر نبود توقف در خدمات رساني به شهروندان پيش مي آمد.
تبريز فردا: در دوران مديريتي شما هم از اين روشها استفاده مي شد ؟
بلي بغير اخذ وام که بنده اعتقاد نداشته و ندارم و عملا بدهکاران سيستم و شهروندان براي ساليان بعد آنهم با بهره بانکي بالاست،در دوران ما هم براي قطار شهري،پروژه عتيق،پروژه آيسان،اوراق مشارکت فروخته شد.در بحث اوراق مشارکت،مردم در اجراي پروژه ها سهامدار مي شوند و کار عام المنفعه اي است يعني تشويق مردم و اداره و عمران شهر با پول مردم.البته هم سود ميبرند و هم شهر آباد ميشود و هم شهرداري هم ميليارد ها تومان سود ميبرد(مثل پروژه بزرگ چهارراه شهيد بهشتي و راسته کوچه و ....)
گاها در بحث ها و مذاکرات شنيدم که گفته اند 138 ميليارد تومان بدهي گذشته را پرداخت کرده اند ولي متاسفانه نگفته بودند که اين پرداختها مربوط به اوراق مشارکت بوده نه بدهي . و الان شهرداري صاحب يک سرمايه بزرگي است که منافعش مثل لاله پارک و پروژه وليعصرميباشد که ذخيره ريالي مي باشد. بنابراين بايد شفاف به مردم بگوييم چون بازار مسکن و ساختمان در رکود است ما نتوانستيم پيش فروش کنيم يا به هر دليل مديريتي مشکل فروش داريم اما قطعا سود اين پروژه ها چندين برابر مبالغ پرداختي به مردم است.
تبريز فردا: چند مدت قبل از قول معاون عمراني شهرداري مطرح شد که رکوردهاي عمراني ، کم کاري هاي گذشته را عيان کرده است ! موضوع چه بود؟
البته من با معاون عمراني که صحبت کردم ايشان بي خبر بودند ولي اين نوع نگارش ها معمولا از بد سليقگي روابط عمومي هاست که بعضا به نام مدير چيزي مطرح مي کنند که از نظر اخلاقي درست نيست ولي آنچه بديهي است در دوران مديريت ما همه اذعان دارند که به حول و قوه الهي و تلاش همکاران و مشارکت مردم ، تبريز به شهري مدرن و توسعه يافته تبديل شد که افتخار کسب زيباترين و پاک ترين و توسعه يافته ترين شهر ايران ، شاهد اين مدعاست. اما من معتقد به کارهاي زير بنايي بودم که الحمدلله زير ساخت خيلي از امور شهري آماده شد بنابراين ما فنداسيون و اسکلت را در پروژه هاي شهري آماده کرده بوديم که در راستاي برنامه 5 ساله تبريز 95 شاهد اجراي پروژه هاي عمراني هستيم . به نظرم مطرح کردن اين موضوع از زبان هر کسي باشد توهين به زحمات همکاران شهرداري است.چون مردم هوشيارند و خوب و بد را به نيکي مي دانند و تخريب کار غلطي است که امروزه برخي خواسته و ناخواسته نان و مزد خود را در آن مي بينند که براي توجيه سختي و گرفتاريهاي مديريتي دست به آن مي زنند . امروز پروژه هاي بزرگي مثل فرهنگسراي خاوران،ترمينال،مرکز فرهنگي موزه دفاع مقدس،توسعه ساختمان بيمارستان کودکان سرطاني،مراکز سلامت شهرداري،بازسازي و مرکز تجاري گجيل،خطوط مترو،پارک و فضاي سبز آرپادره سي و دهها مورد ديگر که الحمدلله آماده افتتاح شده و مي شود. از زحمات دوستان و همکاران ما در شهرداري است که اين تلاش ها غير قابل کتمان است.ما هم از سال 84 و روزي که مسئوليت خدمتگزاري در شهرداري را به دوش گرفتيم آنچه در توان علمي ، اجرايي و فني داشتيم تقديم شهر و شهروندان کرديم و يک کلان شهر را از بودجه 80 ميليارد توماني به 2400 ميليارد توماني در سال 92 رسانديم و زير ساخت ها آماده شد و هر کس منبعد مسئوليت شهر را مي پذيرد بايد تلاش شبانه روزي کند چون تبريزدر مسير توسعه حرکت کرده مطالبات مردم بايد برآورده شود و کم کاري از هيچ کس پذيرفته نبوده و نخواهد بود.من معتقدم هوچي گري در جامعه ما جايي ندارد و مردم مشتاق خدمت صادقانه و بي منت هستند.ما به تحقق تبريز 1405 چشم بسته ايم که تبريز نگين منطقه و ايران شود و اين دور از دسترس نيست.
تبريز فردا: آقاي دکتر يکي از موضوعاتي که شهرداري با آن درگير است بحث مترو است شايعاتي مطرح است که در زمان حضور شما در شهرداري تبريز با استانداري در مورد بودجه اختلافاتي وجود داشت که موجب تاخير در پيشرفت اين طرح شده است، آيا اين را تاييد مي کنيد؟
مترو پروژه اي ملي است تا منطقه اي، در سال 80 در تبريز کلنگ زني شد و اگر من به آن زمان برگردم مي گفتم در اين شهر چون تراموا سال ها پيش در اين شهر وجود داشته است روي آن کار کنيد، مترو در کشور ما فناوري جديدي است و اگر در تهران با وجود مشکلات سرپا است به دليل بودجه کلاني است که شهرداري تخصيص مي دهد ، تا سال 84 حدود 80 ميليارد تومان تخصيص داده شده بود و قانون اين بود که يک سوم شهرداري و دوسوم دولت پرداخت کند بعد ها در دوران رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد در مجلس تصويب شد که اين سهم به صورت پنجاه پنجاه پرداخت شود.من که در سال 84 به عنوان شهردار انتخاب شدم ديدم اساسنامه کلا دچار مشکل است، به اين صورت که رئيس شوراي سازمان قطار شهري استاندار و رئيس هيات مديره معاون استاندار بوده و کارفرما، بهره بردار و ذي حساب و پاسخگو شهردار است من اعتراض کردم که اين چه اساسنامه اي است ؟آقاي معمارزاده، استاندار وقت گفتند مي خواهيم مديرعامل مترو را عوض کنيم و منم گفتم همه اجراييات با شهردار است و خود هم حق نظر ندارد؟!استاندار گفت شما هم بررسي کنيد . پس از دو ماه بررسي، من با آقاي خوش روان، مدير مترو در آن زمان صحبت کردم و گفتم که هيات مديره قصد جابجايي شما را داردکه بالاخره با اکثريت آراء ، مديرعامل جديد آقاي عبابافي به عنوان مديرعامل متروي تبريز منصوب شدند، همان بحث هايي که شما با عنوان اختلاف ياد مي کنيد مشکل از شخص نيست بلکه از ساختار است، ما دو کار انجام داديم اولا بودجه را مصوب مي کرديم و پنجاه درصد را پرداخت مي کرديم و در جلسات هيات مديره هم کم مي رفتم و سالانه در دوجلسه شوراي سازمان قطار شهري شرکت مي کردم، ولي دليل اصلي عدم پيشرفت هم کمبود بودجه است که دولت تخصيص مي دهد به پروژه هاي عمراني کشور . زمان آقاي احمدي نژاد به متروها کم لطفي شد و ايشان اصلا قصد کمک کردن و بودجه دهي به مترو را به خاطر بحث هاي سياسي و اختلاف خود با آقاي قاليباف شهردار تهران در رديف برنامه هاي اصلي دولت نداشتند و کلانشهرها هم قرباني شدند . مشهد به دليل پايتخت مذهبي بودنش توانست کار خود را پيش ببرد و قرارداد خريد واگن را بطور مستقيم با چيني ها ببندد . اما اصفهان، شيراز و تبريز از هر دري وارد شدند ، دولت آقاي احمدي نژاد محکم ايستاد که شما بايد مونوريل بزنيد و نهايتا پول هايي که از دولت واريز شد کم بود و همان ميزان نيز ما روي آن اضافه مي کرديم و کار زيادي نمي توانستيم انجام بدهيم.
البته وضعيت آنقدر هم فلاکت بار نبود .چون ما در اين دوران خط 2 و 3 را هم تصويب و دستگاه TBM خط دوم را خريداري و تونل کني را آغاز کرديم و بالغ بر 1500 ميليارد تومان قرارداد خط 2 بطور 20 کيلومتر منعقد شد و الحمدلله الان هم از ايستگاه قراملک شروع و به سمت شرق تبريز(دانشگاه آزاد) درحال کار است ولي خط يک که بايددر سال 92به بهره برداري مي رسيد، نشد.
شنيدم که آقایان مسئولین وقت ، مصاحبه هايي کرده اند مبني بر اينکه در سال 93 ، 280ميليارد تومان شهرداري و 280 ميليارد تومان نيز دولت گذاشته است و ادعا کرده اند که اندازه هشت سال دولت آقاي احمدي نژاد پول و بودجه هزينه کرده اند و اگر اين حرف درست باشد پس دولت احمدي نژادي که در اين هشت سال 550 ميليارد تومان صرف کرده است بسيار کم و ضعيف بوده است و دولت قبلي مقصر اصلي است ولي جاي سوال است که چگونه اين همه پول را در يک سال مي توانستند سند کرده و خرج کنند چون واگن ها را ما قبلا خريده بوديم و 105 واگن از چين خريداري شده و زيرساخت ها هم بر اساس گزارش مديرعامل مترو آماده بود . مدير عامل سابق در گزارشات خود به استاندار محترم ( آقاي دکتر جبارزاده )آورده است که تا ايستگاه ميدان ساعت ، ايستگاهه آماده است ، اگر واگن ها از گمرک بيايد که در روزهاي آخر دولت قبلي و شهرداري ما ، 5 دستگاه واگن آماده بود و منتظر ترخيص که به دليل اختلافات ارزي با شرکت چيني به اواخر سال 92 کشيده شد ، که البته با جابجايي آقاي انصاري و تعيين مديرعامل جديد و وعده هاي تبليغاتي که تا آخر 92 مترو به بهره برداري مي رسد ولي عملا همان 5 واگن قبلا خريداري شده رسيد و يک موج تبليغاتي در شهر به راه افتاد که مترو افتتاح شد. اما من آنروزها گفتم امکان ندارد چون اگر مترو با پنج واگن در ايستگاهي سوار کند يک ساعت ديگر آن جا برمي گردد و اصلا توجيه اقتصادي ندارد در حالي که واگن ها در زمان مديريت ما آمده بود بدليل اختلاف ارزي در قرارداد فاينانس مانع از ترخيص در ارديبهشت سال 92 شده بود که در دولت جديد اين اتفاق افتاد و به هرکدام از شهرهاي شيراز، اصفهان و تبريز 5 واگن فرستاده شد ، و اگر اکنون گفته مي شود که در ده سال گذشته کم کاري شده است و اينکه ادعا مي شود که دولت در عرض يک سال به اندازه هشت سال بودجه اختصاص داده است من فکر مي کنم فاز تبليغاتي بود. من اميدوارم انشاءالله با تخصيص ارز و ريال بيشتر از سوي دولت و تلاش مجموعه شهرداري شاهد بهره برداري کامل مترو تبریز باشيم . البته همه مي دانيم مترو يک کار فوق تخصصي است و زمان بر . يعني اگر يک ريل يک سانتي متر اينور آنور شود با جان مردم بازي مي شود، مردم بايد صبر و حوصله به خرج دهند و مسئولين هم به جاي اينکه به گذشتگان تهمت بزنند ، بيايند و کار خود را با جديت پيگيري کنند . بارها گفته ام از اغراق و بزرگ نمايي خودداري کنند و کار انجام گيرد . الحمدلله مردم خودشان مي بينند و قضاوت مي کنند .
تبريز فردا: آقاي دکتر شما در دوراني که شهردار بوديد به خصوص در شوراي سوم تعاملتان با اعضاي شورا چگونه بود و ظاهرا تنش هايي نيز با برخي اعضاي شورا داشتيد؛ در اين مورد توضيح دهيد.
خوشبختانه شوراي سوم اعتماد زيادي به شهردار داشتند فلذا من نود درصد لوايحي را که به صحن شورا بردم تصويب شد، اما دو مشکل وجود داشت يکي اينکه دو نفر از دوستان به تصميم شورايي اعتقاد قوي نداشتند و معمولا هر جلسه مطالب حاشيه اي مطرح مي شد و انگار مفهوم شورا را فراموش کرده بودند! و براي اينکه مخالفت خود را نشان دهند اعتراض مي کردند و عملا بهانه تراشي هاي متعدد مي کردند البته قانون شورا اين است که هر عضو شورا مي تواند قبل از اعلام تصميم شورا سخن بگويد از شهردار سوال کند و يا به وزارت کشور شکايت کند و حتي با جلب نظر دوسوم آراء ، استيضاح کند و بعضا تنش هايي هم بود که من با ايثارگري و حوصله و احترام ، مشکل اين دوران را گذرانديم .
تبريز فردا: در زمان شهردار بودنتان تباني در فوتبال تيم فوتبال شهرداري تبريز مطرح شد که در شان ورزش استان نبود آيا مقصراني ذر اين مورد شناخته شدند، در اين باره توضيحاتي بدهيد.
ما به خاطر آبروي تبريز به پا خواستيم و من از مديراني نبودم که سکوت کنم، ما به ليگ برتر صعود کرديم و بعد از سقوط تيم شهرداري در فصل يازدهم به ليگ دسته يک در سال 90 وظيفه اين بود که تلاش بيشتر کنيم و تصميم گرفته شد که فراز کمالوند به عنوان مربي انتخاب شود که در چند بازي اول باخت داشت و عملا به حدي رسيده بود که من به هيات مديره گفتم که آيا مي خواهيد به دسته دوم برويد؟! بعد از نيم فصل در تهران به من گفتند که اقاي کمالوند با يک نفر روحاني به نام آقاي عليپور ( رئيس کميته اخلاق )در تهران مشکل شخصي و ويژه پيدا کرده است، يکي از مسئولين ليگ برتر به من گفت که اين دو از قديم مشکل دارند و به من گفت که بايد به فراز زياد ميدان ندهند و من نيز به باشگاه انتقال دادم و اگر يادتان باشد شهرداري سه هفته مانده به پايان مسابقات دسته يک شهرداري در سال 91 به ليگ برتر صعود کرد و گسترش فولاد نيز در حال صعود بود و اين حساسيت ها را برانگيخت و عملا با پرونده سازي و دعواي شخصي مربي تيم و کميته اخلاق ليگ برتر و فدراسيون به نام تباني و دروغ پراکني گفتند که از يک شهر سه تيم نمي تواند در ليگ بازي کند چرا که اگر تصميم بگيرند ، مي توانند کمر تيم هاي ديگر را بشکنند من در جواب گفتم منظور شما چيست؟؟ديدند موضع من محکم است و در مقابلشان ايستادم تا اينکه يک روز به گوشم رسيد که همان آقاي عليپور يک پرونده انضباطي تنظيم کرده است با اين مضمون که تباني شده است، من آقاي سهرابي (مدير باشگاه ) را دعوت کردم و دليل را پرسيدم و او گفت حرفشان اين است که نبايد سه تيم صعود کند و اين ها بهانه است و چون حاج آقاي عليپور رئيس کميته اخلاق با فراز مشکل داشته است و قبلا باهاش مشکل داشته است من گفتم با تيم مشکلي ندارد که؟گفت نه اصلا اين حرفا صحيح نيست و من گفتم اگر با فراز مشکل شخصي دارد با خودش حل کند و پاي تيم و باشگاه را وسط نکشد.بسيار بررسي کرديم و فيلم هاي بازي ها را ديديم ولي هدف آن ها اين بود که تيم سوم تبريز صعود نکند، به آقاي سعيدي گفتم جلسه اي در کميسيون اجتماعي با حضور آقاي کفاشيان تشکيل دهيد به تمامي نمايندگان مجلس خبر دادم و به آن ها اطلاع دادم که اين موضوع پرونده سازي براي خودداري از صعود تيم سوم تبريز است و لاغير و بايد بررسي شود بالاخره در جلسه اي که در مجلس تشکيل شد مشخص شد که با تيم هيچ مشکلي نيست خدا لعنت کند با برخي افرادي که هنوز هم در فدراسيون مسئوليت دارند و در آخر گفتند که ما با تيم مشکلي نداريم مشکل ما با مربي و برخي بازيکنان است، پس از اعلام راي نهايي من اعتراض کردم و به استيناف شکايت کرديم و در واقع براي تيم نقشه کشيده بودند، بيانيه اي دادم و پخش کردم و اين جمله را گفتم: "آقايون به بودن سه تيم از تيبريز حساس هستند و تصميم گرفته اند که نگذارند سه تيم تبريزي حضور يابند".پس از اين بيانيه انگ هاي زيادي از جمله تحريک ، به ما زدند اما ما مقاومت کرديم و با کمک آقاي بيگي و اسبقيان و از باب تعصبي که به فوتبال تبريز داشتيم تمام تلاش هاي خود را کرديم که نهايتا گفتند تباني صورت گرفته است و مانع از صعود تيم به ليگ برتر شدند و من نيز پس از آن در اين باشگاه را تخته کردم و اجازه ندادم به فعاليتش ادامه دهد اما پس از روي کار آمدن شوراي چهارم دوباره باشگاه شروع به کار کرد.
تبريز فردا: مقوله تراکتور به يکي از بحثهاي داغ اين روزها تبديل شده است و مقوله اي که از اتفاقات نوادر تاريخ فوتبال بوده واظهار نظرهاي گوناگوني در خصوص اتفاقات اخير شنيده مي شود که بعضا با فلش بک و اتفاقات رويداده درگذشته رد پاهايي از مسائل پشت پرده به چشم مي خورد که صحبتهاي شما بعنوان شهردار سابق شهر تبريز مي تواند مقداري از اين پرده را کنار زند چرا که چند سال پيش تيم شهرداري تبريز به ليگ برتر صعود کرد اما فدراسيون اين تيم را به ليگ دسته يک و بعد از اعتراض به راي صادره به ليگ دسته 2 انداخت.
نظرتان راجع به آن اتفاقات ؟
- متاسفم
- مسئولين و نمايندگان مجلس دلسوزانه مصاحبه مي کنند اما کار عملي انجام نمي شود در حالي که نمايندگان تبريز الحمدلله در کميسيون ها و هيئت رييسه مجلس شرف حضور دارند چرا بايد اجازه بدهند علني حق مردم آذربايجان و تبريز ضايع گردد نقش هيئت فوتبال در اين احقاق حق کجاست، مسئولين اداره کل ورزش و جوانان چه اقدامات عملي انجام داده اند ؟چرا بايد
عضو تبريزي هيئت رييسه فدراسيون فوتبال به چند مصاحبه خنثي بسنده نمايد اين سکوتها چه معني دارد همه مسئولين بايد قانونمندانه و غيرتي از تيممان دفاع کنند.
تبريز فردا: فکر مي کنيد تا چه حد به قول و قرارها براي رسيدگي به اين مسائل عمل مي شود؟
- دستور رسيدگي به اين قضيه از طرف شخص رييس جمهور ارزشمند بود و همچنين پيگيري از طرف وزير ورزش، اما من به شخصه تجربه کردم که در فدراسيون فوتبال ذره اي اراده براي احقاق حق فوتبال تبريز نيست.اگر مسئولين محترم چه کشوري و چه استاني به دل نگيرند چه تبريکات قبل از بازي و چه مصاحبه ها و موضع گيريهاي بعد از بازي بيشتر جنبه دفاع شخصي و تبليغي داشت اميدوارم متوليان ورزش در کشور و استان روزه سکوت را شکسته و نتايج را صادقانه براي مردم بزرگوار و ورزشدوست آذربايجان و هواداران پرشور گزارش نمايند.
- مگر سقوط شهرداري به ليگ دسته دو کم اجحافي به فوتبال اين خطه بود مگر در آن سال تخلف در تيمهاي ديگر انجام نگرفته بود چرا فقط تيم تبريز جريمه تيمي شد من خودم به شخصه به اين نتيجه رسيده ام که علاوه بر ناداوري فدراسيون فوتبال مقصر اصلي اين رويداد است.
تبريز فردا: البته هر چند بيشتر مشکلات بازي به اشتباهات داوري بر مي گردد.
- ولي فقط اشتباه داوري نبود و قضاياي ديگري هم مطرح شد که بايد مو شکافانه مقصر اصلي مسائل پاياني بازي را بررسي کرد اگر اشتباه فغاني در يک بازي بود بله مي توانستيم آنرا به اشتباهات داوري نسبت دهيم اما امتداد اين اشتباهات در بازي رفت سپاهان و تراکتور و حتي بازي سپاهان برابر پرسپوليس و افتضاح در بازي پاياني ليگ در بازي تراکتورسازي و نفت هر عاقلي را به فکر فرو مي برد البته ما يک خاطره بد هم از اين داور در بازي پلي آف ليگ يک در سال87 و در بازي برابر شاهين بوشهر و شهرداري تبريز داشتيم که بماند چگونه در آن بازي سر شهرداري تبريز بريده شد و اين تيم در آن سال از صعود به ليگ برتر بازماند.
- همينطور در سال 91 که شهرداري تبريز به ليگ برتر صعود کرد و راي کميته انظباتي و استيناف موجب شد تا اين تيم به ليگ دسته دو سقوط نمايد رييس کميته انظباطي در مکالمه تلفني به من گفت اصلا نگران نباشيد برخورد ما با افراد خاطي خواهد بود و به هيچ عنوان احکام صادر به ضرر تيم فوتبالتان نخواهد بود. حتي در جلسه کميسيون اجتماعي مجلس ، رييس فدراسيون با آن خنده هميشگي و سرکاريشان در حضور گفتند که کاري با تيم ندارند و تيم سال بعد در ليگ برتر خواهد بود همه حاضرين جلسه شاهد بر اين موضوع بودند که در کمال ناباوري سال 92 شهرداري تبريز به ليگ 2 رفت. آن موقع من شهردار تنها مانده و به صدور بيانيه اي اکتفا نمودم ما بخاطر عدم پيگيري جدي مسئولين استاني رو دست خورديم!
هر کاري که ميشد کرديم امور حقوقي شهرداري، سازمان ورزش حتي خودم بسيج شديم تا نگذاريم حق مردم تبريز پايمال شود حتي در آن سال هم ما تنها مانديم و اقدامات آنچناني از طرف هيئت فوتبال و اداره کل ورزش و جوانان استان انجان نشد.
تبريز فردا: و باقي ماجرا!
- اين تراژدي براي شهرداري تبريز نوشته شده بود و تلاشمان متاسفانه بي ثمر ماند.حتما بيانيه سال 91 شهرداري را نخوانده ايد روزنامه سرخاب تنها جريده اي بود که آنرا چاپ کرد توصيه مي کنم آنرا تهيه کرده و بخوانيد چيزهاي زيادي در آن مطرح شده که خواندنش خالي از لطف نيست. انحلال ورزش شهرداري هم بايد انجام مي شد که شد و اگر بعد از مسئوليت من در شهرداري ادامه مي يافت آبروي سازمان ورزش هم حفظ مي شد و فکر نمي کنم دوباره کسي جرات مي کرد اينچنين با احساسات هواداران بازي کند آنها مي دانند بعد از مدتي قضايا فروکش مي کند و فراموش مي شود و به همين دليل واهمه اي از تضييع حقوق فوتبال اين شهر ندارند ما بايد از تجربيات گذشته درس بگيريم.
- حقيقت اين است که مسئولين بايد سفت و سخت دنبال کار را بگيرند اگر دنبال کار به نحو احسن گرفته نشود اگر احقاق حقي صورت نگيرد به ضرس قاطع مي گويم بايد براي حق خوريها و تضييع حقمان در فصل هاي آينده آماده باشيم.
- يک تشکر ويژه هم بايد از امام جمعه محترم تبريز و نماينده ولي فقيه در استان داشته باشم که در ديدار عمومي مردم با رييس جمهور به اين احقاق حق تاکيد کردند. چه کسي متولي ورزش استان است چه کسي متولي فوتبال در استان است چرا همه روزه سکوت گرفته اند قطعا مردم نجيب تبريز بعد از سفر رييس جمهورمنتظر حرکتي مسئولانه از جانب مسئولين ورزش کشور در اين حوزه هستند.
- براي ورزش استان ، اين سوال بي پاسخ مانده است که چه چيزي باعث شده است جام در حضور 10 هزار تماشاگر اصفهان دست به دست بشود و جشن قهرماني بگيرند و در مقابل صد هزار تماشاگر در تبريز شاهد اتفاقات زشت باشند و با غم اندوه ورزشگاه را ترک کنند. بايد از اين پتانسيل تماشاگر و هوادار تراکتور و انرژي مثبت آن استفاده کرد نبايد با فرصت سوزي موجب ناراحتي و نااميدي اين جوانان شد تنها توصيه بنده اين است که وقايع و اتفاقات قهرماني ليگ پيگيري شود البته تيم محبوب تراکتور و هواداران آن قهرمانان واقعي ليگ چهاردهم هستند و همچنان هم با همت پر شور خود پايتخت فوتبال کشور خواهند بود.
اميدوارم تراکتور و شهر تبريز به حق خود در فوتبال ايران و آسيا برسد.
تبريز فردا: آقاي دکتر با توجه به اينکه ما از شما قول يک ساعتي را گرفته بوديم نمي خواهيم زياد وقتتان را بگيريم چند سوال باقي مانده است، شما تاکيد کرده بوديد تمايلي براي حضور در شهرداري تبريز بعد از پايان عمر شوراي سوم، نداريد بفرماييد که چرا تمايلي به ادامه نداشتيد و اينکه آيا کاري و برنامه اي بود که نتوانستيد در دوران شهردار بودن خود انجام دهيد و به قول معروف حسرتش بر دلتان مانده است؟
من در سال 91 در دهه فجر در مصاحبه مطبوعاتي اعلام کردم که ديگر شهردار نخواهم شد به اين دليل که طولاني شدن مسئوليت خوب نيست چون يا بايد برنامه جديد داشت و يا انرژي مضاعفي داشت ما مسئوليت را يک وظيفه بسيار سنگين مي دانيم و احساس مي کردم تغيير مديريتي نياز است چون برنامه هايي که در ذهن داشتم را انجام دادم و بهتر است به نيروي جوان ميدان داده شود چرا که تمام کارها و تحولاتي که در نظر داشتم را انجام دادم و تبريز سال 91 با سال 84 بسيار متفاوت بود و اينکه اقاي دبيري در شوراي چهارم خواستار ابقاي من شده بود نوعي شيطنت بود که من نيز اعتراض کردم ، نهم شهريورماه دو خط تلفن همراه که امانتي دستم بود را به دفتر شهردار تحويل دادم و ماشين و راننده را در اختيار دفتر گذاشتم و خداحافظي کردم .
معتقد بودم و هستم که شهر به منزله موجود زنده است که هر روز نياز جديدي دارد تدريجا شهر در مقابل چشمان ما کامل مي شود و نيازهاي روزمره همچنان ادامه خواهد داشت، ديروز اگر نيروي جوان در شهر زياد بود به مسايل ورزشي و تفريحي بيشتر توجه داشتيم و امروز که جمعيت شهر رو به کهنسالي مي رود نيز بايد متناسب با آن امکانات موردنياز را براي آن ها فراهم کنيم، مسائل اجتماعي از جمله مبارزه با اعتياد، طلاق و بحث هاي فرهنگي بايد کار شود، برنامه اي که حسرتش را بخورم ندارم اما امروز در مورد مسائل فرهنگي تبريز بايد زياد کار کنيم تبريز ريشه اي فرهنگي دارد . اينجا تبريز است که بايد پايتخت فرهنگي مي بود که متاسفانه از جاي ديگر سربرآورده تمدن و سابقه فرهنگي تبريز علامه و انديشمندان زيادي تحويل داده است اما الان تبريز روزبه روز کوچکتر مي شود که يکي از دلايل ان فرار نخبگان است و به قول معروف همان طور که گفته مي شود تبريز خوش اقبال اما بد بدرقه است و نمي تواند نخبگان را در خود حفظ کرده و از آن ها نگهداري و استفاده نمايد، چهره هاي ماندگار شهر به عنوان زنده نامان برگزار مي کرديم و بايد اين را ثابت کنيم که ما مرده پرست نيستيم و بايد از نام اوران زماني که زنده هستند تجليل کنيم.
بحث حاشيه نشيني نيز بسيار مهم است اگر در تبريز زلزله اي صورت بگيرد به دليل حاشيه نشينان زيادي که در اطراف تبريز است شهر صدمه زيادي خواهد خورد، من زماني که شهدار بودم يک شهرک امن با ظرفيت 10 هزار نفر ساختم که قابل توسعه به پنجاه هزار نفر است ولي بنظرم در زمان بحران ، همه شرمنده مردم خواهيم بود . چون هيچ حساسيتي به توسعه آتش نشاني و اقدامات ايمني و توسعه شهرکهاي امن نشده است . شهر تبريز هميشه با خطر زلزله روبروست و در قالب مطالعات پهنه بندي و ريز پهنه بندي بايد پيشگيري کرد و توسعه شهر با اصول فني و آيين نامه هاي جديد زلزله کنترل شود . در اين خصوص سازمان نظام مهندسي بايد نقش اساسي را ايفا کند .
تبريز فردا: به مباحث سياسي وارد مي شويم، سال 84 استارتي براي حضور در عرصه سياسي زديد و مسئوليت ستاد آقاي محسن رضايي را بر عهده گرفتيد، چرا تصميم به ورود به عرصه سياسي گرفتيد و چرا محسن رضايي را انتخاب کرديد؟
آقاي محسن رضايي همانند آقاي قاليباف از سال 60 فرمانده ماست و خودشان از من دعوت به همکاري کردند، من از جمله افرادي هستم که اگر ببينم به کسي ظلم مي شود کمک مي کنم، در آن دوران همه به خاطر فرزند ايشان از او فرار مي کردند در حالي که ايشان تاريخ جنگ است، سال 84 از او مي ترسيدند و مي گفتند کار در ستاد ايشان صواب نيست بلکه ناصواب نيز مي باشد! من به سردار محسن رضايي به دليل فرماندهي دوران سخت کشور بسيار احترام قائلم و در طول اين سال ها و دوره هاي مختلف انتخابات نيز به ايشان راي داده ام.
تبريز فردا: در سال 88 با اينکه شهردار بوديد آيا در زمان فعاليت انتخاباتي در ستادهاي کانديداها نيز داشتيد؟
در انجام مسئوليت خودم بسيار مصمم و قانوني بودم و در فعاليت انتخاباتي هيچکس و هيچ جناحي وارد نشدم و حلقه مديريتي را از ورود به اين مسائل منع کردم و نيازي هم نبود چرا که مسئوليتم ايجاب مي کرد بي طرف باشم و راي من در پاي صندوق به آقاي رضايي بود چون برنامه هاي اجرايي بسيار خوبي دارند اما حيف که از آن ها استفاده و اجرا نمي شود.
تبريز فردا: پس از انتخابات 88 اتفاقاتي افتاد که مقام معظم رهبري از تعبير فتنه براي آن حوادث استفاده کردند شما در اين جريان موضعتان چه بود؟
خط قرمز ما اصول انقلاب است و امام و رهبري سنگ محک ما هستند که بايد متناسب با آن خود را محک بزنيم، رهبري جامعه را به خوبي رصد مي کنند و ايشان از نظر سياسي و مديريتي همانند امام راحل (ره) بسيار مسلط هستند . بنابراين موضع ما منطبق بر فصل الخطابي مقام معظم رهبري و اجراي قانون از طرف شوراي محترم نگهبان و وزارت کشور بود . البته همانطوري که امام (ره) هم مي فرمودند ما نبايد کاري انجام دهيم که دشمن شاد شود و ضربه به نظام بخورد . لذا رهبري با دستور بررسي مجدد و جلسه با روساي ستاد کانديداها و دستور به شوراي نگهبان و وزارت کشور تمهيدات لازم را بعمل آوردند و همه بايد فرمايششان را بعنوان فصل الخطاب مي پذيرفتيم .
تبريز فردا: در سال 88 اغتشاشاتي که انجام شده بود که حتي شهرداري تهران را نيز درگير مسائل آن کرده بود، به نظرتان عاملي که باعث شد تا تبريز در بحث فتنه زياد درگير نشده و حرکت هاي آن چناني در تبريز به چشم نخورد؟
اين بيداري مردم تبريز را نشان مي دهد و به تعبير رهبري تبريز در هر حرکتي ، مردم تبريز پيشگام است و همانطور که در 22 بهمن آگاهانه عمل مي کنند و به راستي که مردم تبريز هيچگاه علي را تنها نمي گذارند . مردم تبريز تيز است و آينده برخي اقدامات را مي بينند و وقتي متوجه مي شوند که بيگانگان از فرد خاصي حمايت مي کند مي فهمند که بوهاي توطئه و فتنه و آشوب مي آيد.
تبريز فردا: در سال 92 در انتخابات رياست جمهوري شما در ستاد آقاي قاليباف مشاور بوديد و خودتان گفتيد که به آقاي رضايي راي داديد دليل اين تناقض چيست؟
در تهران هر چند وقت يکبار جلساتي با حضور پيشکسوتان دفاع مقدس برگزار مي شود آن جا مسائل زيادي مطرح مي شود به خصوص مسائل انتخاباتي در دوره قبل اين پيشکسوتان گفتند که آقاي رضايي شما راي نمي آوريد هر چند که ايشان ايده ها و طرح هاي بسيار نابي علي الخصوص در مسائل اقتصادي دارند، خروجي اين جلسات اين بود که از آقاي قاليباف حمايت شود که ما هم بعنوان همرزم دوران دفاع مقدس ، آنچه شما به اصطلاح مشاور مي گوييد ، مطالبي را مي رسانديم . اما مشکل اساسي اصولگرايان اين است که لجبازي مي کنند و وقتي من مي گويم من هستم ، رقيب ديگر هم مي گويد من هم هستم و....! من به صورت مستقيم وارد ستاد ايشان نشدم اما به خواست خود ايشان اطلاعات و گزارش هاييمي رساندم . حتي به ياد دارم ايشان با من تماس گرفتند و گفتند که اين که در گزارش آورده اي که من در تبريز راي اول را نخواهم آورد تا چه انداه درست است ؟ من گفتم که به نظر من شما در تبريز نفر دوم و يا حتي سوم هستي.تا اين حد ارتباط داشتيم و بيشتر از اين وارد نشدم .
تبريز فردا: بعد از دوران شهرداري به چه کاري مشغول هستيد و اينکه آيا قصد داريد که وارد عرصه سياسي شويد؟
من شروع به ادامه تحصيل در مقطع دکترا کردم و در کلاس ها شرکت مي کردم، در رشته ما فقط در سه دانشگاه در کشور وجود دارد در دانشگاه علوم تحقيقات تهران، ملاير و مرند . که ما جزو فارغ التحصيلان PHD مرند هستيم .
تبريز فردا: در پايان اگر ناگفته اي مانده است در خدمت شما هستيم.
شان و جايگاه تبريز و آذربايجان بيشتر از اين است و در اين راستا مطالباتي داريم که کم لطفي ها در خصوص اين شهر از بين برود.خوشبختانه رهبري مدال بزرگ مردم تبريز را همه ساله در 29 بهمن ماه به مردم آذربايجان اعطاء مي کنند و هرسال افتخاري جديد از بيانات ايشان نصيب مي شود که انتظار داريم عملياتي شوند.وضعيت زاينده رود بارها و بارها از طريق رسانه ملي گفته مي شود اما در مورد وضعيت درياچه اروميه کم لطفي هاي زيادي صورت مي گيرد، در تبريز کمربندي سوم مصوبه دولت قبلي است که شروع نشده است اما در اصفهان بيش از 40 کيلومتر کمربندي از بودجه دولت تخصيص داده مي شود . نبايد از سکوت و متانت مردم تبريز سوء استفاده شود. من 13 سال در تهران مدير بودم از تمامي استان ها مي آمدند و يک کار کوچک را کلي توضيح مي دهند اما در تبريز کارهاي بزرگ انجام مي شود اما گزارش خوبي داده نمي شود.کلام آخر اين که به تبريز توجه لازم شود . تبريز حساس است و شان و جايگاه بالا و رفيعي دارد. .