وحدت امت

پيامبر اكرم ، از بعثت تا رحلت همواره در آموزش ها و تعاليم خود و در عمل ، در جهت نفي تفرقه و اختلاف ، تحكيم پايه هاي وحدت ، همبستگي ، اخوت و همدلي ميان مسلمين و حتي تفاهم با غير مسلمين غير معارض از اهل كتاب و... گام نهاده است.

سيره ي عملي پيامبر (ص) در رابطه با وحدت مسلمين از همان ابتدا و به عنوان اولين گام ، در اعلام شعار توحيد متجلي گرديد ، كه طي آن با شكسته شدن علل و عوامل تفرقه و مرزهاي كاذب ، مسلمين با وحدت در معبود و اتحاد در عقيده ، بناي يك جامعه ي اسلامي و نظام سياسي جديد به نام" امت" را مي گذاشتند ، آن هم در ميان اعراب باديه كه به نفاق و دوروئي معروف بودند. اما اسلام و پيامبر آن ، قبايل عرب را تحت لواي خود گرد آورده و به دلهايشان الفت بخشيدند . تعصبهاي جاهليت را از ميان بردند و كينه هاي ريشه گرفته در روزگاران قديم در ميان آنها محو شد . همه مطيع فرمان پيغمبر و دستور قرآن شدند ، و بدين طريق يك دولت نيرومند مركزي و مليتي مبتني برهمكيشي و اسلاميت به نام "امت" در عربستان به وجود آمد.
گام بسيار مهم ديگري كه پيامبر اكرم در جهت وحدت امت برداشت ، متحد كردن مسلمانان مهاجر و انصار ، تحت لواي اسلام بود كه به نوعي يهوديان وغير آنها ، از هم پيمانان و امثال آن را ، تحت پوشش مي گرفت كه البته به واسطه پيمانهايي بود كه پيامبر با آنها مي بست. صحيفه و مكتوب يا منشور اين پيمان ها ، مسلمانان را هر چه بيشتر به هم نزديك كرد و روابط ديني ، پايه هاي ديني - عقيدتي و تشكل ها و تجمع هاي مردم را تنظيم و تحكيم كرد و طي آن اعلام شد كه مسلمانان امت واحده ، متحد و مستقل عليه دشمنان و مستكبرين هستند.
همچنين عقد پيمان برادري و اخوت ميان مهاجرين و انصار و بين قبائل انصار ، ابتكاري بي سابقه و انقلابي بود كه دشمنان اسلام بالاخص يهود و منافقان را نا اميد و اختلافات ميان دو جناح عمده اهل مدينه را ريشه كن نمود. از طرفي ديگر وصلت پيغمبر با قبائل مختلف و افراد تازه مسلمان آنها و يا افراد سرشناس مخالف كه عمدتاً دردوران مدني بود ، آن قبائل را با اسلام خويشاوند مي نمود كه اين خود گامي مهم در راه ايجاد وحدت قبائل افراد كينه توز بود.
حال ، اینکه ...
آيا تا به حال مسلماني از خود سوال كرده كه چرا جهان اسلام با تمام اشتراكات ديني كه دارند مدام در حال نزاع و درگيري هاي داخلي هستند و آرامش از بلاد آنان رخت بربسته است؟
آيا تا به حال مسلماني از خود سوال كرده كه چرا در جهان اسلام كه جملگي يك خدا،يك قبله،يك كتاب و يك پيامبر دارند به دهها فرقه و شعبه تبديل شده اند و مدام با يكديگر به خصومت مي پردازند.آيا تا به حال به ريشه فرقه سازي هاي مكرر در اسلام توجه شده است؟
اين تفرقه ها در حالي است كه اگر ما به متن اسلام مراجعه كنيم به كرار بر وحدت مسلمين و برادر خواندن آنان تاكيد شده و به شدت مسلمين را از تفرقه و تشتت و نزاع نهي كرده است.به نظر مي رسد دشمنان ما بيش از ما قرآن را فهميده اند و درست براي مهار قدرت جهان اسلام و ضربه زدن به آنان استراتژي هاي خود را بر خلاف توصيه هاي اسلام و سيره پيامبر(ص) طراحي و تنظيم مي كنند.متاسفانه آنچه كه در يك قرن اخير در جهان اسلام رخ داده نشان مي دهد كه اين آموزه و امر اسلام ناب به فراموشي سپرده شده و سران برخي ملل اسلامي در آزمون هاي متعدد به خصوص در قضيه فلسطين مدود شده اند و درست در مسير استراتژي تفرقه افكنانه استعمارگران گام برداشته اند. امروز مهمترين نياز دنياي اسلام و علاج واقعي همه مشکلات مسلمانان اتحاد و انسجام اسلامي است و به همين اساس علما و روشنفکران مسلمان بايد گام هاي عملي براي تقويت اتحاد امت اسلامي بردارند و هويت واقعي دشمنان اسلام را که همانا ايجاد تفرقه در صفوف ملت هاي مسلمان است آشکار سازند.تمام فرق در مذاهب اسلامي با تاکيد بر افکار و اعتقادات مشترک و با دوري از تفرقه و اختلاف در کنار يکديگر در مقابل دشمن واحد که همان استکبار جهاني است مقابله کنند.خوشبختانه به بركت انقلاب اسلامي موج بيداري در ميان ملت هاي مسلمان منطقه طنين انداز شده و حاكمان مجري و مزدور غرب يكي پس از ديگري سنگون مي گردند و زمينه براي تحقق امر الهي كه همان اخوت و برادري مسلمانان است فراهم مي گردد.البته راه سخت و دشواري در پيش است چرا كه دشمن به اين موضوع به خوبي واقف است و از هيچ تلاشي براي جلوگيري از رخداد اين آرمان اسلامي دريغ نخواهد كرد.