بیستم شهریور سالگرد شهادت آیت الله سیداسدالله مدنی امام جمعه تبریز و نماینده امام در این شهر است.
زمانی که بذر بدفرجام بهائيت در كشورهای اسلامی به دست استعمارگران انگليسی پاشيده شد و نهال آن در دامن كج انديشان پرورش يافت ، شهید مدنی از نخستین کسانی بود که به مقابله با این جریان برخاست. دستهای پنهان اين مسلك را در ممالك اسلامی بويژه شيعه نشين رواج دادند و با ورود فرهنگ بيگانه و بازگشت روشنفكران غربزده از پرورشگاه خود نفوذ اين كيش ضد مذهب به اوج خود رسيد.
رضاخان و عاملان ديگر غرب در ايران برای كوبيدن اسلام خصوصاً مكتب حيات بخش تشيع به ترويج كنندگان مرام بهائيگری ميدان دادند به طوری كه در اندك زمانی سرمايه داران بهايی در آذربايجان بويژه مناطق اطراف تبريز بر صنايع عظيم استان از جمله كارخانجات برق مسلط شدند. قبضه كردن شريانهای اقتصادی روزبه روز كارگران شيعه شاغل در اين مركز را با شبهات فكری و عقيدتی مواجه می ساخت. آيت الله مدنی كه در اين ايام در حوزه علميه قم مشغول درس و بحث علمی بود اين آشفتگی اوضاع منطقه را تاب نياورد و بی درنگ روانه زادگاه خود شد و با عشق و ايمان به مكتب و قلبی آكنده از خشم به دشمن مبارزه اش را بر ضد بهائيت آغاز كرد ؛ مبارزه ای که منجر به تبعیدش به همدان شد.
جرقه انقلاب اسلامی ايران در سال 1342 هـ.ش زده شد. دشمن امام خمينی (ره) را دستگير و مدت ها او را دور از شهر قم تحت نظر قرار داد. آنها توطئه غيرمذهبی جلوه دادن قيام و اعدام حضرت امام (ره) را در سر میپرورانيدند.
دراين روزها آيت الله مدنی از استادان نامی حوزه علميه نجف اشرف به شمار می رفت كه از دستگيری امام اطلاع پيدا كرد و به عمق فاجعه و توطئه دشمنان پی برد. كلاسهای درس و بحث خود را تعطيل كرد و به سوگ شهدای نهضت ايران نشست و با ترتيب دادن مجالس متعدد چهره كريه حكومت وقت ايران را در حد توان شناساند و توطئه دشمن را در انحراف اذهان عمومی از اسلامی بودن انقلاب ناكام گذاشت. .
هنگامی كه در سال 1342 حركت عظيم مردم مسلمان ايران به رهبری حضرت امام خمينی در جهت سرنگونی رژيم طاغوت آغاز شد. آيت الله مدنی نخستين كسی بود كه در نجف به ندای «هل من ناصر ينصرني» امام لبيك گفت و با تعطيل كردن كلاسهای خود در نجف و تشكيل مجالس سخنرانی در جهت افشای چهره پليد رژيم مزدور پهلوی گام برداشت. وی در اين زمان در نجف سردمداران جريان دفاع و پشتيبانی از نهضت امام به شمار می آمد و وقايع ايران را برای طلاب بيان میكرد.
او حتی در روزهای سخت نیز در پشتيبانی از امام مخصوصاً پس از سخنرانی مهم و افشاگرانه در رد كاپيتولاسيون توسط امام خمينی (ره) از جمله كسانی بود كه لحظه ای از پشتيبانی رهبر و مراد خود دريغ نكرد.
سالهای قبل از شهادت، در یکی از جلسات درس گفته بود: من در دو موضوع نسبت به خود شک کردم. یکی این که آیا من سیداسدالله هستم؟ دیگر این که آیا شهید میشوم یا نه؟ یک شب امام حسین علیهالسلام را در خواب دیدم که بالای سر من آمد و دستی به سر من کشید و این جمله را فرمود: «یا بنیانت مقتول». «پسرم تو شهید میشوی» که جواب دو سؤال من در آن بود.
آیتالله مدنی که همواره در صف مقدم مبارزه بود، قبل از انقلاب در برابر رژیم ستمشاهی و پس از پیروزی در مقابل مزدوران و جاسوسان امریکا چون سدی محکم ایستاد و از حریم اسلام و قرآن حمایت میکرد. اما مزدوران امریکا که به ترور یاران امام پرداخته بودند بیستم شهریور 1360 نیز با ترور ناجوانمردانه این عالم ربانی ، یکی دیگر از یاران باوفای امام خمینی را به شهادت رساندند.
به حق باید گفت: شهادت بزرگانی چون آیتالله مدنی ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را به کلی منزوی کرد. به دنبال شهادت این امام جمعه بزگوار استان آذربایجان در سوگ عارف و اصل به عزا نشست. در 21 شهریور پیکرآن بزگوار باشکوه هر چه تمامتر در میان اندوه فراوان مردم در تبریز و قم تشییع گردید. و در قم در کنار حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
شهادت این عالم بزرگوار در سراسر ایران انعکاس وسیعی داشت . پیام مراجع، فقها، علما... شخصیتهای مملکتی، تشکیل مجالس یادبود، ارسال پیامها از سراسر مملکت به محضر امام خمینی و ...