گفت و گوی تفصیلی با آناج (بخش دوم)

آناج: چه شد که در انتخابات مجلس هفتم شرکت کردید؟

من جریان تصمیم خود را در انتخابات مجلس هفتم به سردار جعفری فرمانده کل سپاه اطلاع دادم که ایشان هم از این بابت رضایت داشتند و حتی در دوران شهرداری تبریز که بودی ایشان در قرارداد و اجرای پروژه های شهری توسط قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) کاملا ما را حمایت کردند برای مثال طرح 1300 میلیارد تومانی خط 2 قطار شهری . زمانی که می خواستم کاندید شوم 24 سال خدمت کرده بودم و به خاطر جانبازی که داشتم با 30 سال خدمت بازنشسته شدم و برای انتخابات به تبریز آمدم.
هزینه تبلیغاتی بنده در انتخابات مجلس هفتم،25میلیون تومان بود
در تبریز وارد سپاه شدم و با آقای سید فاطمی جانشین لشکر جلساتی تشکیل دادیم و نزد آیت الله شبستری رفتیم؛ ایشان گفتند که من آقای نوین را نمی شناسم. مرحوم آقای خوانساری امام جمعه اسکو به ایشان گفتند من از وقتی که در سپاه نماینده ولی فقیه بودم، آقای نوین را می شناسم. تعدادی از بزرگان شهر مثل آیت الله آل هاشم ، حاج آقا ایمانی و حاج آقا آقازاده و خانواده های شهدا و مسئولین استانی و شهری بویژه بسیج حمایت کردند .
من نزدیک 20 سال بود که در تبریز نبودم و افکار عمومی به نوعی مرا از یاد برده بود اما من مخصوصا زمانی که در ستاد لشکر 31عاشورا و بسیج بودم به خیلی از افراد حکم ها و ماموریت هایی داده بودم اما از طرفی مجلس هفتم نیز مجلس ویژه ای بود و اصلاح طلب ها داشتند جای خود را به اصولگرایان می دادند. در مرحله اول هیچ کس حد نصاب لازم رأی را نیاورد اما من علیرغم اینکه دیرتر به عرصه وارد شده بودم، در مرحله اول نفر هشتم شدم. به هر حال ما رقابت کردیم در حالی که همه ی داشته ی من 15 میلیون تومان پولی بود که به عنوان پایان کار و حق و حقوق بازنشستگی به من داده بودند و 5 میلیون تومان هم مادر مرحومم از بنیاد شهید وام گرفته بود و قدری هم پس انداز داشتم که همه ی اینها در مجموع 25 میلیون تومان هم نمی شد.
به کسانی که پیشنهاد هزینه اضافی داشتند، میدان ندادم
در حالی که برخی رقیبان حدود 300 تا 500 میلیون تومان آن روز را هزینه کرده بودند. در مرحله دوم عده ای با من تماس می گرفتند و می گفتند اگر می خواهی رأی بیاوری این قدر هزینه دارد که اگر آن را بدهی ما کمکت می کنیم! اصلا باورم نمی شد که اینجا هم رای خرید و فروش می کنند. من هرگز به چنین افرادی میدان ندادم و قبولشان نکردم و باور هم نمی کردم که در عرصه ی انتخابات انقلاب چنین انحرافی به وجود آمده باشد.
در مرحله دوم انتخابات با اختلاف رأی خیلی کم نفر هفتم شدم. اما به شورای نگهبان نیز به خاطر ظلمی که در حقم شده بود، اعتراض کردم و یک هفته تایید آراء را به تاخیر انداختم. در شورای نگهبان رسیدگی کردند و هیئت نظارت چند صندوق را شمارش کردند و دیدیم که حدود 40 رأی به نفع من درآمد . پس از این ماجرا من بازهم به تهران برگشتم. آقای محسن رضایی نیز از همان اول، کسانی را که کاندیدا می شدند اما رأی نمی آوردند به مجمع دعوت می کرد و برای چشم انداز 20 ساله از آنان نظر و همکاری می خواست. لذا حدود شش ماه در دبیرخانه مجمع حضور داشتم و ایشان هم بزرگوارانه حمایت کردند .
شهردار شدن با 6رای کار سختی است،به همین دلیل با طیف دیگر هم رایزنی کردم
آقای قالیباف دوماه قبل از من شهردار شده بود و همزمان آقای امیری نیز مسئول طرح نواب و بافت فرسوده ی تهران شد. من هر دوی این دوستان را از قبل می شناختم و آن ها نیز مرا می شناختند تا اینکه از من خواستند من مسئول طرح نواب باشم و آقای امیری به جاهای فرسوده تهران بپردازند که من هم پذیرفتم. کار خود را تازه شروع کرده بودم که آقای اکبرنژاد با من تماس گرفت و از من خواست به تبریز بیایم. به من گفت موضوع شهرداری تبریز مطرح است. آن زمان در شورای اسلامی شهر ، دوران مدیریت فراکسیون اصلاح طلب تمام شده بود و آقای اکبرنژاد ریاست شورا را برعهده داشت. بالاخره پذیرفتم و پرسیدم شما چند نفر هستید؟ گفت ما شش نفریم؛ گفتم من نمی توانم با شش رأی شهردار بشوم. من دکتر حسین زاده(رئیس شورای قبل از اقای اکبرنژاد) را از دانشگاه می شناختم و به سراغش رفته و با وی رایزنی کردم و خواستم که آن ها هم به من رأی بدهند چرا که یک و نیم سال از شورای دوم که قضایای ویژه ای (مثل پرتاپ قندان و استیضاح شهردار اسبق تبریز و اختلافات را در کارنامه خود داشت و آقای سبحان اللهی تا انحلال شورا نیز پیش رفته بود) هم داشت باقی مانده بود و کار ی که من داشتم عهده دار می شدم ریسک بزرگی بود.
به خاطر شهردار شدنم،مدیون کسی نبودم
پس از صحبت قرار شد افراد فراکسیون خود را جمع کند تا با آن ها صحبت کنیم. بلاخره در 26 ام آذرماه مرا جهت ارائه ی برنامه به جلسه ی شورا دعوت کردند. من وقتی به آنجا رفتم دیدم قبل از من چند نفر دیگری مثل آقای وزیری، الهوردی زاده ، عباس رنجبر ، جواد انصاری ، یونس فاتح، محمدی و ... نیز در نوبت هستند؛ گفتم من می روم و وقتی که کار اینها تمام شد می آیم. سپس به من زنگ زدند گفتند آن ها رفته اند و خواستند که دوباره به آنجا بروم. رفتم و جلسه تشکیل شد(سی دی آن جلسه را هنوز هم به یاد دارم و افتخار می کنم که از ابتدا موضع و صحبت های خود را محکم بیان کردم). در آن جلسه گفتم که من از شما مشورت می گیرم اما موقع تصمیم گیری خودم تصمیم خواهم گرفت و همچنین همه ی 11 نفر برای من محترم هستند و هیچ فراکسیونی در ذهن من متصور نیست. لذا هر موقع هم که به من می گفتند تو را ما روی کار آوردیم من این حرف را قبول نداشتم و به خاطر شهردار شدنم مدیون کسی نبودم.
همه ی 11 نفر عضو شورا به من رأی دادند و هنگامی که من داشتم تبریز را دوباره به مقصد تهران ترک می کردم، در مسیر بستان آباد آقای اکبرنژاد با من تماس گرفته و گفتند شما شهردار شده اید.
ما بچه های دهه 60،اعتقادی به تشریفات آنچنانی نداریم
قبل از من حدود 6ماه بود که تبریز شهردار نداشت و دو نفر را به عنوان سرپرست قرار داده بودند که یکی از آن ها قهر کرده بود. فلذا حکم شهرداری مرا خیلی سریع امضا کردند و در دهم دی ماه سال 84 جلسه ی معارفه ی شهردار را برگزار کردند و من از همان روز اول کاری خود در شهرداری شروع به کار جدی کردم. ما بچه های دهه ی شصت هستیم و به همان مرام سابق خود باقی هستیم و کاری هم به انجام مراسم تشریفاتی مثل گل و شیرینی و برخی کارهای آنچنانی نداشتیم و اصلا اجازه انجام چنین کارهایی را نمی دادم و به یاد دارم که من تنها یک مصاحبه ی معمولی با صدا و سیما کردم و دیگر هیچ برنامه ی تشریفاتی انجام ندادیم.
شهرداری بدهکار را با 2400میلیارد تومان بودجه تحویل دادم
چندماه اول من در بورس شورا بودم و هر 11 نفر از من خوششان می آمد. وقتی وارد شهرداری شدم با یکصد و پنجاه میلیارد تومان بدهی و شش ماه حقوق عقب افتاده ی کارگران و با بی اعتمادی شهروندان به شهرداری و تعطیلی خدمات شهری مواجه شدم. لذا لایحه ای را به شورا بردم مببنی بر اینکه هرکس برای تصفیه حساب نقدی اقدام کند 25 درصد تخفیف به آن ها می دهیم. با این کار بخشی از حقوق ها و بدهی ها را پرداخت کرده و استارت کارهای عمرانی را زدیم
در 3 ماه پایان سال و تلاش مضاعف از 100 میلیارد تومان کل بودجه سال 84 نزدیک 80 میلیارد تومان محقق شد. به هر حال بودجه 80 میلیارد تومانی سال 84 را با 2400 میلیارد تومان بودجه تحویل دادم.
دخالت در انتصاب ها کم کم شروع می شد
همانطور که گفتم سه چهار ماه اول برادرانه با همدیگر سر می کردیم؛ البته دو خواهر نیز حضور داشتند که گاه توازن را به هم می زدند. پس از چند ماه از طرف برخی اعضاء خواسته هایی مطرح شد؛ مثلا اینکه فلانی را از فلان پست حذف کنید! در حالی که قرار بر چنین کارهایی نبود و من تازه کار خود را شروع کرده بودم. تا اینکه دکتر اکبرنژاد به من گفت حداقل یک مورد از ده خواسته هایشان را انجام بده تا به تدریج اوضاع اصلاح شود.
من هم جابجایی اولیه ای را در شهرداری انجام دادم. پس از انجام این جابجایی طرف دیگر شروع به اعتراض کردند و گفتند تو که می گفتی من خودم تصمیم گیری خواهم کرد، پس چه شد؟! با این حال تغییراتی هم که انجام می دادم سنجیده و طبق بررسی بود و من کاری را که به آن اعتقاد نداشتم انجام نمی دادم ولی بهانه گیری ها از هر دو طرف شروع شد .
بنابراین در ماههای آخر شورای دوم من با هشت نفر موافق و سه نفر مخالف جدی روبرو شدم.
در شهرداری صاحب قدرت اصلی مشخص نیست
آناج: عموما با طرح های شما مخالفت میشد یا انتصاب هایتان؟
حرفی در مورد طرح ها مطرح نبود و همه ی مخالفت ها بر سر انتصاب ها بود. البته الان نیز این مشکل وجود دارد و هر کس می خواهد حرف خودش بر کرسی بنشیند. قدرت شیرین است و هرکس می خواهد آن را تصاحب کند اما در این میان قدرت شهرداری به قدری تقسیم شده است که دیگر صاحب قدرت اصلی مشخص نیست.
هر کس از من چیزی می پرسید می گفتم در شورای سوم نیز شهردار خواهم بود
با مدیریت امور پیش رفتم و یکصدمین سالگرد تاسیس بلدیه تبریز را در سال 86 جشن گرفتیم و به نحوی افراد سرگرم شدند و کار شورای دوم با تجلیلی در آن جشن به اتمام رسید.
هر کس از من چیزی می پرسید می گفتم در شورای سوم نیز شهردار خواهم بود. می گفتند از کجا انقدر مطمئنی؟! می گفتم به هر حال کار و تجربه ی مرا همه می داند و من با تجربه ی 20 ساله در این زمینه وارد این شهر و عرصه ی شهرداری شده ام، زمانی که اینجا مشارکت بخش خصوصی اهمیت و جایگاهی نداشت من در این زمینه اقدام کردم و نشان دادم که از این ظرفیت ها هم می توان استفاده کرد و دیگر دلایل از جمله کارآمدی تیم مدیریتی ما و کارهای دیگر که مرا مطمئن می ساخت که در شورای سوم نیز من شهردار خواهم بود.
لاله پارک و تعدادی از پروژه های مشارکتی را با بیش از 100 میلیارد تومان در دوران شورای چهارم فروخته اند
آناج: در زمینه جذب سرمایه گذاری های مردمی و خارجی که در دوران شما در شهرداری انجام گرفت توضیحاتی بفرمایید:
از سال 87 بر اساس تجربیات خودم در کشور ، جهت اجرای اصل 44 قانون اساسی و تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص فعال شدن بخش خصوصی و از طرفی توطئه تحریم های بین المللی ، با میثاق نامه ای از سوی مسئولین کشوری ، استانی و شهر تبریز ، کار ماندگاری را برای آبادانی تبریز شروع کردیم که دهها پروژه بزرگ مثل لاله پارک با مجموع بیش از 15000 میلیارد تومان عقد تفاهم گردید که الحمدلله یک سوم آنها به شکل اجرایی ، قرارداد و به بهره برداری رسیده که اخیرا لاله پارک و تعدادی از پروژه های مشارکتی را با بیش از 100 میلیارد تومان در دوران شورای چهارم فروخته اند در حالی که ما می خواستیم با این سرمایه گذاری یک صندوق ذخیره ریالی پایدار برای شهرداری ایجاد کنیم تا از این طریق درآمدی مستمر داشته باشد. البته در این مورد باید در زمانی مناسب مفصل توضیح بدهم چرا که تهمت های زیادی در این مورد می شنوم و سود و نفعش و پز مدیزیتی اش را هم دیگران برده و می دهند. ای کاش کسانی که صحبت می کنند و نظر می دهند در مقام انصاف با موضوع برخورد کنند. من خود با افتخار می گویم که این کارها را برای عمران و آبادانی شهرم و رفاه همشهریانم انجام داده ام و ریسک مدیریتی کرده ام.. من با توشه ای 20 ساله از تجربه ملی و کشوری آمده بودم و با انبوه سختی هایی که در جنگ با آن سر و کار داشتم با خود می گفتم در خدمت به جایگاه شهر تبریز و ارتقا رفاه شهروندان باید کارهایی انجام دهم .
به اعضای شورای سوم گفتم که برنامه های من کتابی نیست،برنامه ام تبریز 90 است که ارائه کرده ام
آناج: نحوه شهردار شدن شما در شورای سوم چگونه بود ؟
پس از انتخابات دوره سوم شورا و مشخص شدن 11 عضو جدید دوره سوم روزی آقای علاالدین به من گفت من همه را جمع می کنم تا قبل از اینکه شورای سوم کار خود را رسما شروع کند، شهردار را نیز انتخاب کنیم. قبل از افتتاح رسمی شورا سه جلسه تشکیل شد . در جلسه ی سوم نوبت من بود که به جلسه ی منتخبین شورا بروم. از میان اعضا شش نفر(آقای دبیری، عابدزاده، درسخوان ، ششگلانی ، استوتچی و شیری آذر) عضو جدید بودند. اعضا از من کتابچه مدون برنامه خواستند و گفتم برنامه های من کتابی نیست و برنامه ام تبریز 90 است که ارائه کرده ام و در سایت ها نیز موجود است. آنجا آقای استوتچی در مورد قضیه ی کارگران از من پرسیدند البته من از 30 سال پیش آقای استوتچی را می شناختم و با او همکار بودم و حرف هایش برای من غیر عادی نبود و من هم گفتم این موضوع یک کار اجرایی است و من به آن رسیدگی خواهم کرد. آقای مدبر نیز در خصوص موضوع کارگری پافشاری کردند و من بازهم تاکید کردم که من این کار را انجام خواهم داد چرا که این امر را از شورای دوم شروع کرده ام. پس از رفتن من حاج علاالدین پیامک زد که تو خیلی تند حرف زدی و بهتر بود قدری نرم تر صحبت می کردی. چند قدمی نمانده بود که به منزل برسم، علاالدین بار دیگر زنگ زد و گفت تو با هفت رأی شهردار شدی.
حاج علاالدین پیامک زد که تو خیلی تند حرف زدی و بهتر بود قدری نرم تر صحبت می کردی
بنابراین من چون سوار بر کار بودم یک روز هم وقفه در خدمات رسانی به شهر و شهروندان ایجاد نشد و کارها را ادامه دادیم .
از اینکه رئیس جمهور به مساله جزئی ورود پیدا کرده خیلی جا خوردم
در پنج سال و نیم شورای سوم چند بار به من فشار آمد؛ یکبار زمان سفر دوم یا سوم اقای احمدی نژاد بود که شب هنگام از تلویزیون شنیدم که اقای احمدی نژاد گفت: من از شهردار می خواهم که با نیروهای کارگر قرار داد مستقیم ببندد و آن ها را استخدام کند! من از اینکه رئیس جمهور به مساله جزئی ورود پیدا کرده خیلی جا خوردم. با وزیر کشور و مدیران مربوطه در این خصوص ، تماس گرفتم و گفتم این چه حرفی بود که آقای رئیس جمهور مطرح کردند؟! من فردا نمی توانم تبعات آن را جمع کنم.
در اولین جلسه ی پس از این قضیه آقای استوتچی با استناد به یک جمله از صحبت های آقای احمدی نژاد به من گفت شما که به حرف ما اعتنا نمی کردی حال خود رئیس جمهور برای این کار مجوز داده است.
آناج: آقای احمدی نژاد یا وزیر کشور و یا شخص دیگری قبلا این موضوع را مطرح نکرده بودند؟
اصلا هیچ صحبتی در این مورد نشنیده بود و من برای اولین بار از تلویزیون شنیدم و خیلی هم جا خوردم. اما بعدا شنیدم که سوال هدایت شده بود.به هرحال وقتی آقای استوتچی این موضوع را مطرح کرد من برای حفظ احترام صحبت رئیس جمهور گفتم من حتما این کار را پیگیری می کنم و پس از انجام نامه نگاری های لازم و اخذ دستور کتبی این امر را اجرا می کنم. وقتی من حرف از نامه نگاری و دستور کتبی زدم بازهم اعضا اعتراض کردند که شما بازهم دارید سرباز می زنید ، درحالیکه روال کار جذب ، اخذ مصوبه و موافقت لازم از رده بالا بود .
بالاخره سازمان شهرداری های وزارت کشور طی دستوری اعلام کرد که جذب ممنوع و تابع شرایطی مثل برگزاری آزمون است و نیروهای خدماتی نیز باید به شکل شرکتی به فعالیت خود ادامه بدهند. پس از اعلام این دستور من نفس راحتی کشیدم و فشارهای غیرقانونی از طرف برخی اعضا بر من کاهش یافت .
متاسفانه فشار دیگر از طرف یکی از دوستانم بود که در اسفندماه 90 بر من وارد شد و آن این بود که پس از تمدید شورا به مدت یک سال و نیم، به من گفتند شهردار تمدید نشده است، شورا تمدید شده است لذا ما برای یک سال و نیم باقی مانده قصد داریم شهردار دیگری انتخاب کنیم. آن زمان انتخابات مجلس نیز مطرح بود؛ لذا گفتم چه بهتر که من وارد انتخابات و مجلس شوم و اینها برای خود شهردار انتخاب کنند. اما یک روز از تهران نامه رسید که اداره قوانین مجلس در پاسخ به سوالی اعلام کرده است که تمدید شورا، تمدید شهرداری را نیز شامل می شود. من این نامه را به آقای دبیری و آقای ششگلانی تحویل دادم و گفتم اوضاع از این قرار است اما اگر شما مایل به تغییر شهردار هستید اشکالی ندارد من هم برای مجلس و هم برای شهرداری آماده ام اگر قرار است شهردار تغییر کند من وارد عرصه انتخابات می شوم. اما آقای دبیری و ششگلانی گفتند : حال که طبق قانون چنین است شما نیز به کارتان ادامه بدهید.
چطور ممکن است اسپانسری، هزینه ای کلان را بدون انتظار خاصی برای کسی انجام دهد؟!
آناج: مدیریت هزینه انتخاباتی شما به چه نحوی بود؟
شرایط مالی من و خط مشی من گونه ای بود که حداقل باید یک دهم بقیه افراد هزینه می کردم در حالی که نه تنها مجلس بلکه در شورا نیز شنیدم عده ایی نزدیک دو میلیاردتومان برای انتخابات هزینه کرده اند. البته اثبات این موضوع خیلی سخت است چرا که هزینه ی تبلیغات انتخاباتی فقط چاپ و نصب بنر نیست بلکه شنیده می شود مثلا مبلغ نقدی که به میزان 40 یا 50 هزار تومان به افراد داده می شود تا به فرد خاصی رای بدهند، که با هزینه های جانبی دیگری که متاسفانه هم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و هم در انتخابات شورای شهر شنیده و شاهد بودیم ، در مجموع هزینه کلانی است.
آن زمان مثلا به این فکر می کردم که شاید حدود 200 میلیونی از ارث پدرم به من سهم برسد و من آن را در راه تبلیغات انتخابات صرف می کنم. من هرگز چنین مرامی ندارم و چنین کاری نکرده و نمی کنم که گذشته و آینده خود و خانواده ام را در راه کارهایی مثل تبلیغات برای تصدی یک کرسی قدرت خراب کنم. من متاسفم که این کار الان تبدیل به یک روش جاری شده است و جالب تر اینکه همه برای آن توجیح دارند. عده ای می گویند اسپانسرهایی برای ما تبلیغات کرده اند در حالی که چطور ممکن است اسپانسری هزینه ای کلان از این نوع برای کسی خرج کند آنهم بدون انتظار خاصی ؟!
آناج: موضوع دریافتی شهرداران سابق و فعلی خیلی بحث برانگیز شد، لطفا دراینباره نظر خود را شفاف توضیح فرمایید:
دریافت حقوق بیش از یک جا غیر قانونی است
حقوق من در سال 84، 320 هزار تومان بود و در آخرین ماه هایی که داشتم از این مسئولیت تودیع می شدم حدود 2 میلیون و هفتصد و پنجاه هزارتومان بود. البته لازم به توضیح است که طبق حکم استانداری این مبلغ حقوق به من تعلق می گرفت. همچنین ادعا دارم که در هشت سال دوره ی خدمت من در شهرداری به عنوان شهردار، شورا حتی یک ریال هم به من نداده است. ولی شهردار اسبق و فعلی فکر می کنم مثل من عمل نکرده و نمی کنند . بهرحال دریافت حقوق بیش از یک جا غیر قانونی است .
یک ریال هم از شورا دریافت نکردم.
البته بعضا توجیه می کنند که ما حقوق را از اداره خودمان می گیریم و شورای شهر برای ما هبه می کند که این هم غیر قانونی است . اما من فقط طبق حکم استانداری حقوق می گرفتم چرا که اصلا به شورا غیرقانونی میدان نمیدادم و به اصطلاح امروزی ها تعامل غیرمنطقی و دوستانه نمی کردم و قرار هم نبود چنین کاری بکنم لذا حتی یک ربع سکه هم از شورا نگرفتم.
حق عمران برای بنده،سرجمع به 50میلیون تومان نمی رسد
البته علاوه بر این حق عمران هم به من تعلق می گرفت که اگر محاسبه و به تایید وزارت کشور برسد، سرجمع به پنجاه میلیون تومان هم نمی رسید. در حالی که زیرمجموعه ی من همیشه بیشتر از من حقوق ومزایا و پاداش می گرفتند و من در این مورد سرم همیشه بالاست که با شعار خدمت بی منت آرمان ماست آمدیم و الان علیرغم تخریب شخصیتی ام توسط افراد معلوم الحال خوشحالم که همچون دوران دفاع مقدس بدون چشم داشت مالی به شهر و شهروندانم خدمت صادقانه کرده ام .
آناج: موضوع پیش آمده در اسفند 90 را بیشتر توضیح دهید :
فضای شورای سوم به مرحله ای رسید که آقای سید حسن شکور، طرحی ریخته بودند که هفته آخر اسفند درست وقتی تعطیلات پیش رو بود استیضاح کنیم که تا تمام شدن تعطیلات سرپرست انتخاب کنیم. من گفتم به اهواز خواهم رفت و شورا هر کاری که دلش می خواهد بکند. اتفاقا آقای ششگلانی نیز به اهواز رفته بود و در جلسه حاضر نشد. فکر استیضاح اینطور مطرح شده بود که یک نفر از چند نفر دیگر امضا جمع کرده بود در حالی که استیضاح به این راحتی هم نیست که با امضا انجام بگیرد. بلکه باید به شهردار ابلاغ شود و 15 روز برای دفاع به او فرصت بدهند و اگر توضیحات شهردار شورا را قانع نکرد کار به استیضاح می کشد که آنهم باید به فرمانداری ابلاغ گردد تا در وزارت کشور هم تایید شود و آنموقع عزل شهردار قطعی می گردد .
استیضاح شهردار به این راحتی هم نیست
در اولین جلسه سال 91 آقایان چند سوال در نامه قرائت کردند. من توضیح خود را دادم وبقول بعضیها با هشت رای استیضاح کردند ولی نه نفر دست خود را بالا بردند که ما با توضیحات آقای نوین قانع شدیم.
به غیر از این موارد در شورای سوم باقی کارها به صورت عادی انجام می گرفت و پیش می رفت. البته با همه ی فشار ها و مشکلات من اجازه نمی دادم در روند خدمات شهر و شهروندان وقفه ایجاد شود.
آناج: به نظر شما چرا قانون ، برای انتخابات شورای شهر و انتخاب شهردار یک سیستم نظارتی مطمئنی پیش بینی نکرده است؟
البته در قانون انتخابات شورا نمایندگان مجلس ناظر بر انتخابات هستند. حال نیز بحث بر سر این است که عین مجلس، شورای نگهبان را در انتخابات شوراهای شهر هم دخالت بدهند. که من با این موافقم چرا که اهمیت شورا کمتر از مجلس نیست. از طرفی اگر نظارت باشد، شورا نمی تواند هر روز شهردار را تهدید به استیضاح بکند. من هشت سال شهرداری این شهر را بر عهده داشتم و یکی از حسن های ثبات مدیریت این بود که به ارزش 15 هزار میلیارد تومان با بخش خصوصی تفاهم نامه سرمایه گذاری امضا شد که تا به امروز یک سوم (پنج هزارمیلیارد) آن افتتاح شده است.
با اوضاع امروز شورا و شهرداری یک سرمایه گذار می تواند پای تفاهم نامه ای را امضا کند؟!
اما آیا با اوضاع امروز شورا و شهرداری یکسرمایه گذار می تواند پای تفاهم نامه ای امضا بزند؟! لذا به نظر من باید قانون اصلاح و نظارت ها هم تقویت شود. البته مطابق قانون موجود در عملکرد اعضای شورا و شهردار از طریق وزارت کشور و استانداری و دستگاههای نظارتی و مخصوصا خود مردم نظارت لازم صورت می گیرد و چنانچه به مراجع فوق ، تخلفی از اعضای شورا و شهردار گزارش گردد ، یقینا رسیدگی لازم بعمل می آید . هرچند که در عمل کلا نظارت ها کافی نبوده و بعضا با گذشت و اغماض و بصورت محافظه کارانه صورت می گیرد .
در مجموع شهردار باید وظایف قانونی خود را قاطعانه و مطابق مصوبات اجرا کند و ناظرین نیز نباید با بهانه تراشی ، شهردار را بازخواست کنند یا طرح استیضاح نمایند بلکه طبق واقعیات با موضوع برخورد کنند و چنانچه شهردار تخلفی مرتکب شد طبق قانون با او برخورد شود نه اینکه با او تعارف کنند.
آناج: تجمیع منابع مالی برای اجرای پروژه ها در دوران شما از چه راه هایی صورت می گرفت؟
منابع متای برای خدمات رسانی و انجام پروژه ها بصورتهای زیر می باشد:
1 – بر اساس بودجه تصویبی سالانه شهر ( در سال 84 بودجه 80 میلیارد تومانی و در پایان هشت سال دوره مدیریتی ام 2400 میلیارد تومان ) یعنی 30 برابر. که شورای اسلامی شهر با تفریغ بودجه و حسابرسی سالانه نظارت می کند که فکر میکنم تا سال 90 یا 91 حسابرسی را شورای سوم انجام داده بود.
2 – بودجه های ملی که همه ساله در مجلس شورای اسلامی برای برخی پروژه های ملی مثل قطار شهری تبریز پیش بینی می شود و بودجه از طریق خزانه به شهرداری واریز می گردد.
3 – مالیات بر ارزش افزوده که سهم شهرداری ها از این محل بطور مجزا و مستقل توسط اداره مالیاتی استانها واگذاز می گردد و کمک پایدار خوبی است که شاید سالانه به صدها میلیارد تومان برسد.
4 – پروژه های سرمایه گذاری و مشارکتی بخش خصوصی که یک روش جدید و ماندگاری بود که ما در تبریز از سال 87 شروع کردیم و با برگزاری دو همایش فرصتهای سرمایه گذاری، دهها پروژه عمران شهری مثل لاله پارک، ایستگاههای قطار شهری ، مجتمع های رفاهی و حمل و نقل را در شهر تبریز شروع و چندین سال رتبه اول کشور را داشتیم. البته ما هزینه های زیادی هم دادیم ولی بخاطر عمران و آبادانی شهرمان تبریز و شهروندان خوب و عزیزم، خودم را فدا کردم. هرچند که اخیرا در بحث های اعضای شورا می شنوم سهام تعدادی از این پروژه ها را بالغ بر یکصد میلیارد تومان فروخته اند و هر چند که مطابق مصوبه شورای سوم قرار بود این درآمدهای پایدار در صندوق ذخیره ریالی شهرداری دست زده نشود و آب باریکه ای دائمی برای کمک به شهرداری باشد، در هرحال حتما شورای چهارم صلاح دیده که بفروشد و اقدام شده است !
5 – فروش اوراق مشارکتی برخی از پروژه های سود آور هم یکی از روشهاست که باید مطالعه صورت گیرد و مثل پروژه احیای بافت فرسوده راسته کوچه نباشد که قبل از من صورت گرفته بود و بجای 5 میلیارد تومان، اصل پول با 15 میلیارد تومان تسویه حساب با بانک ملی صورت گرفت. البته اخیرا هم شنیده ام ظاهرا روش ششمی هم در شورای چهارم و مدیریت جدید صورت گرفته و آن هم اخذ وام 2000 یا 2500 میلیارد تومانی است که حتما شورا صلاح دیده است. هر چند به نظر حقیر با سابقه 35 سال کار اجرایی و مدیریتی، تبعات منفی این روشها در سالهای بعد و دوران مدیران بعدی خودش را نشان خواهد داد. مثل وام ارزی که از طریق بانک امارات قبل از دوران ما اخذ شده بود که متاسفانه بعدها مشکلات و گرفتاریهایی را برای شهرداری تبریز ایجاد کرد. در هرحال مدیران ما نباید فقط امروز را ببینند و اعضای محترم شوراهای ما هم به تبعات تصمیمات خود برای سالهای آینده هم بیاندیشند که انشاءالله کاری انجام ندهیم آینده شهر را بدهکار کنیم و امروز خودمان را موفق جلوه بدهیم.
البته شیوه مدیریت بر بودجه و در آمدها از موضوعات مهمی است که در سالهای اقتصاد مقاومتی و در همه حال باید نظارت و کنترل شود. متاسفانه اخباری که می شنویم دست درازی به بیت المال که قباحت آن از بین رفته و برخی هم به خود حق می دهند برای منافع فردی و گروهی خود با بخشش ها و وام های کم بهره و مسافرتها و اقدامات پشت پرده ای و جذب و بکارگیری و یارگیری و حتی خریدهای لوکس و اشرافی گری در دوران مدیریتی ایشان از این سفره عمومی بهره ها ببرند. در حالیکه دستگاههای نظارتی ما باید هوشیارانه، هزینه ها را رصد کنند و اگر تخلفی صورت می گیرد با قاطعیت رفتار نمایند.
آناج: آیا طرحها وپروژه های اخیر ، مصوبه اجرایی دارند ؟
بلی در قالب طرح جامع حمل و نقل و ترافیک شهر تبریز که در سال 86 به تصویب شورای عالی ترافیک کشور هم رسیده است و همچنین در قالب طرح تفصیلی سال 90 شهرداری، توسعه و عمران شهری در قالب برنامه های بلند مدت صورت می گیرد ولی اولویت بندی آنها با نظر و تصویب شورای شهر در قالب برنامه پیشنهادی شهرداری صورت می گیرد که الحمدلله نیروهای خوبی در 10 سال گذشته تربیت و جذب شهرداری شده اند و انگیزه کاری بالایی هم دارند. صدها پروژه را در شهر تبریز انجام داده اند که از همه مهندسان ، کارگران ، پیمانکاران و مدیران تشکر می شود.

آناج: به نظر می رسد کارهای فرهنگی شهرداری کارهای ویترینی و تزیینی است . نظر شما چیست؟
من قبول ندارم. حداقل آنچه که در دوران ما بود قابل رویت و عملیاتی است . برای مثال زیر ساختهایی مثل چندین فرهنگسرا بویژه فرهنگسرای الغدیر با تالارها و نگارخانه ها و سالنهای همایش یا افزایش 2500 صمدلی در تالارهای جدید و تجلیل از زنده نامان شهر، تاسیس سازمان فرهنگی هنری، برگزاری یادواره ها و جشنواره ها و مسابقات و نمایشگاهها، نصب تندیس مفاخر، خانه های شعر و موسیقی و هنر و ...
احداث کتابخانه و قرائت خانه و خانه های فرهنگ و پارکهای تخصصی بانوان و قرآن و حتی مراکز ترک اعتیاد، هفته های فرهنگی با خواهر خوانده ها و مراکز استانها و کمک به مساجد و مجموعه های فرهنگی و صدها مورد دیگر که در مجموع اقدامات فرهنگی خوبی هستند که توسط شهرداریها صورت می گیرد که ارزشمند و مورد نیاز شهروندان است.

آناج: فعلا به چه کاری مشغول هستید و برای آینده چه برنامه ای دارید ؟

الحمدلله بعد از مسئولیت شهرداری، دانشگاه و مقطع دکتری برنامه ریزی شهری را تمام کردم و بعد از آزمون جامع، مشغول تحریر رساله دکتری هستم و کار اجرایی هم ندارم. فعلا مشاور تعدادی از دوستان مدیر هستم و برای آینده هم برای انتخابات مجلس آتی وضعیت را بررسی میکنم.