ماه های پایانی سال گذشته و چند ماهی پس از روی کار آمدن شورای چهارم تبریز و به موازات آن تغییر مدیریت شهری به ویژه شهرداری ، مصاحبه ماهنامه کوشا با یکی از اعضای مشهور و البته جنجالی این نهاد مدنی ، زمینه ساز تقابل و به نوعی آغاز یک طرفه جنگی لفظی میان دو چهره کاملا متفاوت به لحاظ فکری و عملکردی در حوزه مدیریت شهری تبریز گردید ، دو چهره ای که تاریخ مدیریت 10 سال گذشته شهرداری با نام این دو گره خورده و عجین بوده با این تفاوت که اولی کم تر از دو سال و دومی بیش از 8 سال سکان دار شهرداری تبریز بودند.
این جنگ و جدل لفظی به تعبیر و اعتقاد بسیاری از صاحب نظران و تحلیلگران حوزه رسانه و البته مدیریت شهری و بالاتر از این ها ، حوزه سیاسی شهر و استان ، نوعی عرض اندام اعتقادی ، دیدگاهی ، نظری و عملکردی دو شهرداری بود که از پس یکدیگر بر مسند کار نشستند و هر یک کارنامه ای روشن نیز بر جای گذاشتند.
گفت و گوی زیر ، مشروح مصاحبه چند ماه قبل دکتر علی رضا نوین شهردار سابق تبریز با ماهنامه کوشاست که عینا و بدون کم کاست تقدیم مخاطبان تبریز فردا شده است.
کوشا: گفتگو با شهردار سابق تبريز در ساعت 10 صبح روز جمعه در دفتر خصوصي وي صورت گرفت.شهردار سابق تبريز قبل از ما در دفتر خود حضور داشت و ميگويد در زندگي عادت ندارد كه صبحها دير ازخواب بيدار شود و همين امر حتي اعتراض اهالي خانواده را نيز در روزهاي تعطيل برميانگيزد ولي او بياعتنا به اين اعتراضات،نميتواند اين عادت خود را ترك كند. در خلال گفتگو با وي متوجه ميشويم كه اين روحيه ايستادگي در برابر اعتراضها،يكي از خصيصههاي فردي ايشان است چرا كه به گفته خودشان،من تنها مديري در استان بودم كه هميشه در برابر آقاي احمدي نژاد ايستادم.
گفتگوي شماره قبل نشريه كوشا با رئيس شوراي اسلامي استان،واكنش عليرضا نوين را در قامت شهردار قبلي تبريز برانگيخته بود،چنانچه عنوان ميكند بعد از خواندن نشريه مدت ها به دنبال مسئولين نشريه بودم تا اعتراض خود را عنوان كنم. البته اين اعتراض در خلال گفتگو با ايشان كار را به بررسي عملكرد شوراي چهارم كشاند و مطالبي در رابطه با افراد مختلف در شورا مطرح گرديد كه ما به لحاظ حقوقي از ذكر آنها خودداري مينماييم ولي در عين حال آماده هستيم كه در يك نشست تخصصي با اعضاي شورا و نيز شهردار سابق تبريز،در يك فضاي متقابل به بررسي عملكردها و نقدها بپردازيم.
عليرضا نوين در همان ابتدا و قبل از گفتگو عنوان ميكند اگر قرار باشد كه چند نفر در تبريز مدعي باشند،من نيز يكي از آن چندين نفر هستم. و ميگويد «من خود نيز مدعي شهر هستم»ما هم بيمناسبت نديديم كه گفتگو را از همان جايي شروع كنيم كه حساسيت شهردار قبلي تبريز را برانگيخته بود.
از عليرضا نوين پرسيديم شما كه ميگوييد من نيز در اين شهر صاحب ادعا هستم،حال بگوييد كه ادعايتان چيست؟
نوين: در ابتدا آغاز سي و ششمين سال پيروزي انقلاب اسلامي را تبريك ميگويم كه در روزهاي آغازين آن هستيم. ( این گفت و گو در بهمن ماه 92 انجام گرفته است )چند روز ديگر هم ايام 29 بهمن تبريز را در پيش داريم كه در سال 56 اتفاق افتاد و نشان داد كه تبريز همچنان در دوران معاصر، درست مشابه دوران مشروطيت، در مقابل استبداد ايستاد و قيام كرد و اين قيام توانست زمينه ساز پيروزي انقلاب گردد.
گفتگوي من در راستاي گفتگوي عزيزي بود كه ادعا كرده بود من مدعي شهر هستم و من هم گفتم اگر قرار بر چنين ادعايي باشد،من خود يكي از اين افراد صاحب ادعا هستم. اگر از دوران انقلاب شكوهمند اسلامي به حساب آوريد،از اولين روزهاي انقلاب اسلامي ما در صحنه هستيم. همين 29 بهمني كه ميگويم ما از همان روز اول كه اعتراضات صورت گرفت، در صحنه بوديم و در حد خود در آن مشاركت داشتيم. جا دارد در اينجا از رهبري اين اعتراضات،مرحوم قاضي طباطبايي نيز ياد كنيم.
موضوع بعدي اين است كه من اصالتا از اين شهر هستم و بر خود وظيفه ميدانم كه از تبريز سخن بگويم و در هر كجاي ايران هم كه باشد از تبريز دفاع كنم. براي مثال عرض ميكنم،زماني كه مسئوليت كشوري در وزارت دفاع داشتم تنها استاني كه در آنجا 3 پادگان و بيش از 300 واحد خانه سازماني احداث كردم همين استان خودمان بود چرا كه معتقد بودم حق تبريز بايد رعايت شود ،مخصوصا اينكه شهيد باكري براي اين شهر خود يك سرقفلي به حساب ميآمد.
موضوع ديگر اينكه،اگر شما به تغيير مديران و آنهايي كه رفته و دوباره بازگشتهاند بنگريد،شايد يكي از همان مديراني كه حساسيت زيادي براي شهرستان داشتهاند من باشم. به طور مثال من در سال 69 به نشانه اعتراض به مجموعه خودم،تبريز را به مقصد تهران ترك ميكنم چرا كه ميديدم تمامي مديراني كه براي ما انتخاب ميشود از ساير استانها ميباشد. من ميخواستم اعتراض كنم كه ما خود در اين شهر مديران قابل و شايستهاي داريم و دليلي ندارد كه براي تبريز سفيري از ديگر استانها بفرستند. البته اين فقط يك تعصب خشك نيست بلكه به اين خاطر است كه مسايل آذربايجان و تبريز براي من هميشه خيلي مهم بوده است. شما نگاهي به كارنامه 8سال شهرداري من در تبريز بيندازيد ميبينيد كه من در تمامي عرصهها وارد شدهام. يعني وقتي شما اداره ارشاد را با كاركرد سازمان فرهنگي هنري شهرداري مقايسه ميكنيد به فاصله عميقي بين اين دو پي ميبريد ورود من به حوزه فرهنگي بيشتر به اين خاطر بود كه نميخواستم شعار «تبريز شهر اولينها» فقط در حد يك شعار باقي بماند بلكه ميخواستم واقعا به آن عمل كنم. به همين خاطر خواستم واقعا به آن عمل كنم. به همين خاطر بود كه در بيش از 90 درصد اتفاقاتي كه در شهر تبريز روي ميداد شهرداري دخيل بود و نقش ايفا ميكرد. در اين راه تا به آنجا پيش رفتيم كه خانه هنرمندان تشكيل داديم.
وقتي مقبره الشعرا را از شهرداري گرفته و به ارشاد اسلامي دادند،من اعتراض كردم كه اين اداره نميتواند از عهده اين كار برآيد. امروز هم ميبينيم كه اين محل به چه حال و روزي افتاده است ولي اگر آنجا در دست شهرداري بود اكنون خيلي وقت پيش كار عمرانياش تمام شده بود. شما ببينيد كه بزرگترين پروژههاي ما در تبريز حداكثر 3سال زمان برده است. و اگر امروز من هم به خود حق ميدهم كه سوال بپرسم و ادعا كنم،حق دارم. بنابراين ميخواهم بگويم كه من آرام نيستم و آرام نمينشينم بلكه به دنبال تاسيس يك NGO ،بنياد خيريه، راه اندازي يك سايت خبري و ... هستم.
من بر خود وظيفه ميدانم تا در مقابل كساني كه نميخواهند شان تبريز بيشتر از آنچه كه هست بالا برود، اعتراض كنم و تاوان آن را نيز ميدهم چرا كه همه اين نوع كارها تاوان دارد.
کوشا: اينكه ميگوييد من آرام نمينشينم، آيا اين سخن به اين مفهوم است كه ميخواهيد همچنان در عرصه سياسي حضور داشته باشيد؟
نوين: قطعا من به تبريز فكر ميكنم نه به اهداف سياسي. وقتي من به هويت و ريشه خود در اين شهر نگاهي مياندازم و گذشته را مرور ميكنم، ميبينم وقتي كه امير كبير از تبريز به طرف تهران ميرود ميگويد ميخواهم تهران را هم به مانند تبريز آباد گردانم. پس تبريز چنين وضعيتي را دارا بود. بر همين اساس بود كه من به نابسامانيها اعتراض ميكردم. وقتي كه من ميخواستم به مهرانه رود آب بياورم و عدهاي مخالفت كردند من گفتم پس چرا براي اصفهان از اهواز و از اطراف بهبهان بيش از 200 كيلومتر تونل حفر ميكنيد و آب ميآوريد ولي براي ما مخالفت ميكنيد؟ در حالي كه اگر بخواهيم براي مهرانه رود از سد شهيد مدني آب بياوريم،نهايتا 18 كيلومتر كانال نياز است. من بارها به آقاي چيت چيان هم گفتهام كه امروزه آبدار كردن مهرانه رود و درياچه اروميه يك افتخار براي ما است و جاي منتي نيز ندارد. بنابراين به نظر من شورا نبايد امروزه به كاركرد شهرداري خلاصه شود بلكه بايستي به تمام مسايل شهري فكر كند. من تبريز را حداقل با استانبول مقايسه ميكنم.
کوشا: جناب آقاي نوين حال كه از شهرداري بيرون آمدهايد و از بيرون به آن مينگريد، چه نگاهي بر عملكرد شوراي فعلي تبريز داريد؟
نوين: ما بايد تمرين شورا كنيم و اين كار براي نهادينه شدن در كل كشور نياز به زمان دارد. اگر به برخي كشورهاي پيشرفته نگاه كنيم ميبينيم كه دموكراسي و ساير نهادها در آن كشورها نهادينه شده است.اين همه به اين خاطر است كه اين كشورها زمان زيادي را در اين باره سپري كردهاند،اما هنوز سن شوراها در كشور ما كم است و نياز به زمان داريم.
اما درباره شوراهاي خودمان بايد بگويم كه در دوره قبلي كه شوراها منتخب ميشدند ما به عنوان مسئولين كلان شهرها به مجلس نامه نوشتيم و مانع از زياد شدن تعداد شوراها شديم. يعني در شوراي سوم هم ميخواستند كه تعداد نفرات شورا را افزايش دهند ولي بر اساس مطالعات مشخص شده بود كه اگر تعداد را از آنچه كه هست بيشتر كنيم، در امور شهر اخلال ايجاد ميشود.
ولي در اين دوره مشكل جديدي از آنجا شروع شد كه تعداد نفرات شورا از 11 نفر به 21 نفر افزايش يافت. اين امر يعني 21 تفكر و 21 سليقه. به همين خاطر بود كه من در سال گذشته مصاحبه كرده و گفته بودم كه ديگر در شهرداري نخواهيم بود. شايد يكي از مهمترين عامل اين امر نيز همين تعدد نفرات بود. امروزه شوراي چهارم ما با 3 تفكر و فراكسيون و گاها 4 جناح بندي به كار خود ادامه ميدهد. خيلي از اين افراد به دنبال قدرت هستند و ميخواهند قدرت خود را اعمال كنند. به نظر من شوراي اول و سوم ميتواند براي استان ما الگو باشد.
کوشا: شوراي اول از چه نظر الگو بود؟
نوين: اولا اينكه در آن تكثر آرا وجود داشت،هم از اصلاح طلبان بودند و هم از اصول گرايان ولي هر دو گروه بدون تنش به كار قانوني خود ادامه ميدادند. به طوري كه آقاي فتح الهي در كمال آرامش در آن دوران به كار خود ادامه ميدهد ولي از اوايل كار شوراي دوم تنشها شروع ميشود. به نظر من اگر شوراي فعلي حداكثر تا 2 ماه آينده نتواند اختلافات خود را به كنار نهد،كارآمدي خود را از دست ميدهد. اگر در شوراي فعلي تنوع افكار وجود داشت مسئله مهمي نبود ولي اينكه مرتب اعضاي شورا آبستراكسيون بكنند و تهديد و افشا نمايند،كاري از پيش نميرود. من اكنون اطلاع موثق دارم كه اعضاي شورا در پي جمع كردن اسناد و مدارك بر عليه يكديگر هستند. اينجاست كه شهردار بايد از اين نوع بحثها كناره گيري كند يعني شهردار منجي اختلافات شورا نيست بلكه بايد شهردار به كار خود برسد چراكه در نهايت همه از عملكرد شهردار سوال خواهند كرد. ممكن است در نهايت شورا ادعا كند كه ما سياست گذاري خود را انجام داديم و اين شهردار بود كه نتوانست اجرا كند. پس از نگاه من شوراي تبريز تا به اكنون يك شوراي ناموفق است و اگر نتواند تا دو ماه خود را از اين وضعيت خلاص كند نميتواند به آن اميدي بست.
کوشا: اگر قرار باشد كه در اين وضعيت و با اين اوصافي كه از شورا تعريف كرديد،به آقاي نجفي سفارشي بكنيد چه ميگوييد؟
نوين: ميگويم كه شما ناجي شورا نيستيد، بنابراين به اختلافات آنها وارد نشويد بلكه شما طبق برنامهريزي به كار خودتان برسيد. از آقاي نجفي هم همين انتظار را دارم چرا كه آقاي نجفي اهل مصالحه نيست،سفارش پذير نيست و بنابراين نبايد وارد جناح بنديها شود چرا كه وي شهردار همه 21 عضو شورا است.
کوشا: آيا آقاي نجفي ميتواند چنين روندي را به پيش ببرد؟
نوين: فكر ميكنم كه آقاي نجفي كمي تمايل به جناح اكثريت دارد و با آنها بيشتر افت و خيز مينمايد،اما من به عنوان يك شهروند و يك فرد صاحب تجربه ميخواهم بگويم كه آقاي نجفي شهردار همه 21 نفر اعضاي شورا است نه جناح اكثريت. چنانچه در تبريز نيز بايستي شهردار همه مردم باشد.
کوشا: اگر از جنابعالي بخواهيم كه يك پيشبيني از عملكرد آقاي نجفي در آينده داشته باشيد،با توجه به شناختي كه از عملكرد شورا و شخص آقاي نجفي داريد، چه پيشبيني ميتوانيد بكنيد؟
نوين: اميدوارم كه آقاي نجفي موفق بشوند.
کوشا: اين آرزو است. پيش بيني شما چيست؟
نوين: با توجه به شناختي كه از فضاي شهرداري دارم،فكر ميكنم كه اگر آقاي نجفي بتواند اين دوره را به اتمام برساند خيلي فرد موفقي خواهد بود.
کوشا: اين پيشبيني هم كه كلي شد. ما ميخواهيم به مصاديق بپردازيد.
نوين: ببينيد آقاي نجفي شهرساز نيست بلكه تخصص و عملكرد وي در زمينه تجارت است،بنابراين ما به آقاي نجفي به عنوان يك مدير كل مينگريم. من انتظار ندارم كه آقاي نجفي به مسايل شهري ورود موفقي داشته باشد بلكه از او انتظار دارم كه در زمينه پروژههاي اقتصادي و سرمايهگذاري توجه بيشتري بنمايد. اگر وي در اين زمينه موفق عمل كند،در زمينه شهرسازي هم به كمك معاونان خود ميتواند موفق شود. سفارش من هم به آقاي نجفي اين بود كه معاونتهاي تخصصي را حذف نكند. يكي از مهمترين آنها معاونت شهرسازي است و اين معونت چيزي نيست كه بتوان در زمان كوتاهي آن را بوجود آورد. اگر آقاي نجفي در كنار اين امر، بتواند فضاي اختلافي شورا را هم مديريت كند ميتواند موفق باشد. ولي اگر به گونهاي عمل كند كه در صحن شورا مجبور به موضع گيري بر عليه يك جناح ديگر گردد ممكن است كه نتواند اين دوره را به اتمام برساند. آقاي نجفي بايد بداند كه شهرداري اداره كل بازرگاني نيست چرا كه در شهرداري پاسخگويي به مطالبات مردم توقف ناپذير است.
کوشا: وقتي خود شما در 8 سال قبل وارد شهرداري ميشديد، كسي بود كه به شما از اين سفارشها بكند؟ و يا خودتان اصلا از اين امر آگاهي داشتيد؟
نوين: زماني كه دوره آقاي فتح الهي به اتمام رسيده بود، من جزو افراد مطرحي بودم كه قرار بود براي سمت شهرداري انتخاب شوم. در آن زمان شهرداري چند ماهي با سرپرستي اداره شد و در اين بازده زماني من نيز به مطالعه شهر پرداختم.در آن زمان بود كه متوجه شدم در داخل شهرداري با كوهي از مسايل روبرو خواهم شد. يكي از چالشهاي خود من اين بود كه فكر ميكردم با اين همه مسايل چگونه رفتار خواهم كرد؟ به جهت تعصب و اداي ديني كه به تبريز داشتم،مشكلات را ناديده گرفته و تصميم به ورود به عرصه شهرداري گرفتم. در آن زمان هنوز اوايل شوراي دوم بود. بنابر اين من با آمادگي كامل به شهرداري آمدم و ميدانستم كه در داخل شهرداري با كوهي از مشكلات روبرو خواهم شد، مخصوصا در زمينه منابع نيروي انساني نيز به وضعيت نابسامان آن آگاهي داشتم،سازمان شهرداري يك ساختار ناكارآمدي داشت كه با وجود تنوع نيروي انساني، عملكرد قابل مطلوبي نداشت.
فرق من با آقاي نجفي در اين است كه عرصه مطالعاتي و كاري آقاي نجفي خارج از مطالعات شهري است، اما من از همان ابتداي كار خود در سپاه، در زمينه عمراني فعاليت ميكردم. يعني الان اگر پادگان دزفول برويد ميبينيد كه آنجا براي خودش يك شهر است كه ما در زمان شهيد باكري به احداث آن اقدام كرديم. بنابراين من از همان ابتدا هم با كار عمراني بيگانه نبودم و ميدانستم كه در اين زمينه چگونه بايد اقدام نمود. در ضمن اينكه من فضاي شهرداري را هم در عرض چند ماه بررسي كرده بودم ولي روال كاردر مورد آقاي نجفي اينگونه بود كه در عرض يك روز مراسم توديع و معارفه وي انجام پذيرفت. اين فاصله 24 ساعتي در اين مورد بحث انگيز است.حتي وقتي قبل از انتخاب،من با آقاي نجفي در مورد تصدي گري شهرداري صحبت ميكردم خود ايشان اين امر را انكار مينمودند و اكنون براي من جاي تعجب است كه آقاي نجفي چگونه اين پست را قبول كردند. مهمتر اينكه شورا چگونه در اين گزينه به نتيجه رسيد؟
اين موارد قطعا جاي سوال دارد. با اين روشي كه شورا براي خود برگزيده است، متاسفانه نميتواند براي مردم مفيد باشد. امروزه علاوه بر اختلافات موجود در شورا، مهمترين مشكل اين است كه همه ميخواهند نيروهاي خود را وارد شهرداري نمايند و در حد مديريت در جابجايي نفرات نقش ايفا نمايند. در آن دوران من اجازه چنين كاري را نميدادم و دخالت شورا در انتخابها و انتصابها را برنميتابيدم. البته با شورا مشورت مينمودم اما تصميم ساز خودم بودم. اينكه شورا ديكته كند كه بايد فلان شخص در فلان جا انتصاب شود،من در دوران مديريتي خود چنين اجازهاي ندادم. ولي انتصابهايي كه تا اين زمان توسط آقاي نجفي صورت گرفته است اين شائبه را ايجاد ميكند كه اين افراد سفارش شده هستند. اگر آقاي نجفي با آگاهي بر چنين امري، اين انتخابها را انجام بدهد بايد در مقابل مردم پاسخگو باشد.
کوشا: مهمترين نقدتان به عملكرد 6 ماهه شورا چيست؟
نوي : 6 ماه است كه پروژههاي عمراني در شهر تعطيل است در حالي كه در زمان بنده، ما براي هر مناسبتي پروژهاي براي اجرا داشتيم. آقاي نجفي همين كه آمدند اظهار داشتند كه قطار شهري را در 22 بهمن افتتاح ميكنم. من به آقاي نجفي پيام دادم كه چنين چيزي ناممكن است و نبايد وعده دهد. وقتي واگنهاي قطار ما هنوز هم در گمرك بندعباس با مشكل ترخيص روبرو است و تا ترخيص شود و كار مونتاژ آن به پايان برسد حداقل يك زمان 6 ماهه نياز دارد، چگونه ميتوانيم قول راه اندازي آن را در مدت چند روز بدهيم؟ ميخواهم بگويم كه عجله در دادن وعدهها كار را براي ما مشكل ميكند. يكي از خصوصيتهاي بنده اين بود كه خيلي آرام و بدون سر و صدا پروژههاي خود را افتتاح ميكردم ولي آقاي نجفي از زماني كه شهردار شدهاند به چند موضوع بزرگ اشاره كردهاند. يكي موضوع ميدان ساعت است، كه بياييم آن را به صورت يك ميدان مربع شكلي درآوريم اين امر هم از لحاظ المانهاي شهري مشكل پيدا ميكند و هم اينكه ضرورتي براي اين كار وجود ندارد. يا بحث قطار شهري چيزي نيست كه ما با عجله آن را دنبال كنيم،و يا در مورد ميدان آذربايجان ما دهها طرح داشتيم و اگر تابحال اجرا نكرديم به اين خاطر بوده كه اين طرحها هر كدام مشكل خاص خود را داشتند. اين كه امروز ميخواهند كدام طرح را در آنجا اجرا كنند، من نميدانم، يا وعده احداث بزرگترين فرهنگسرا و سالن همايش، در اين زمينه لازم به ذكر است كه نيازي به احداث چنين سالن جديدي نيست چرا كه فاز اول چنين سالني در شهرك خاوران به اتمام رسيده و اگر اين مجتمع تكميل شود خيلي بهتر از اين است كه چندين ميليارد ديگر را براي كار جديدي به هدر دهيم.
کوشا: ما در اينجا به عملكرد همه انتقاد كرديم. آقاي نوين اگر از شما بخواهيم كه بر عملكرد خود نيز نقدي بكنيد، چه ميگوييد؟
نوين: يكي از نقدهاي كه ميتوانم بكنم، در زمينه ساماندهي منابع نيروي انساني در داخل شهرداري بود كه نتوانستم خوب عمل كنم. ديگري در مورد بداخلاقيهايي بود كه در داخل دولت و سيستم شهرداري وجود داشت و موجب ميشد كه رفتارهاي ما با ارباب رجوع قابل قبول نباشد. نتوانستم بياعتمادي در شهرداري را كاملا ريشه كن كنم.
ديگري موضوع اختلافات من با دولت نهم و دهم بود. وقتي من تصميمهاي شورا را به اجرا درميآوردم و گاها در اين زمينه نياز به همكاري دولت داشتيم، آنها اظهار ميداشتند كه تا با ما همكاري نكنيد ما نيز كمكي نمينماييم. اين گفته به اين معنا است كه ما به عنوان شهردار بايستي مثلا در مراسمهاي استقبال خيلي از كارها را انجام دهيم كه من انجام نميدادم. بنابراين يكي هم ميتواند تعامل من با دولت قبلي باشد خيلي ها ايراد بگيرند كه من هم بايستي مثل خيلي از مديران ديگر تعامل ميكردم. در بحث حاشيه نشيني هم بهتر از اين ميتوانستيم عمل كنيم. البته اين به آن معنا نيست كه كار مفيدي انجام نداديم چرا كه 50 درصد فعاليتهاي من در بافت حاشيه شهر بود، اما وعدههايي كه از بالا به مردم ميدادند تحقق نمييافت. به عنوان مثال قرار بود كه دولت مردان 6هزار واحد مسكن مهر در شهر جديد سهند به ما بدهند و ما نيز 5 ميليون تومان اوليه براي هر واحد را پرداخت كنيم. متاسفانه پس از 3سال هنوز از اين امر خبري نيست. بنا داشتيم كه از ضلع جنوبي اتوبان پاسداران به عمق 400 متر به ساماندهي و انتقال حاشيه نشيني بپردازيم. ما ليست 6هزار نفر را ثبت نام كرديم. ما در شهرك خاوران به اندازه لازم زمين داشتيم و درخواست كرديم كه 500 هكتار از آن را به حوزه تبريز انتقال دهند. در شهر سهند هم زمين داشتيم. در گفتار همه قبول ميكردند ولي در عمل سازمانهاي بسياري در اين مورد سنگ اندازي نمودند. پس در اين زمينه هم زياد موفق نشديم. در موضوع تعيين مديريت قطارشهري اختلاف داشتيم و به همين خاطر نتوانستيم قطار شهري را راه بيندازيم. اگر به مانند تهران رئيس سازمان و هيئت مديره از شهرداري انتخاب ميشد من قول ميدادم كه قطار تا بحال راه اندازي شده بود. يكي ديگر از نقدهايي كه برخود وارد ميدانم ناكارآمدي دستگاه نظارتي است. شهرداري دستگاه عريض و طويلي است و بازرسيهاي حراستي ، نظارتي و... در آن زياد موفق نبودند و به همين خاطر بداخلاقيهاي زيادي در مورد مسايل مالي بود كه من انتظار داشتم به حداقل خود برسد،كه نشد. ولي با تمام اين تفاسير اگر به تبريز كنوني نگاه كنيد همان تبريزي نيست كه من در سال 84 تحويل گرفتم. امروزه هركسي كه بخواهد وارد تبريز بشود ميگويد كه اين شهر تغيير يافته است. ممكن است كه برخي از مجموعهها در جهت تخريب من عمل كنند ولي من كه خود را سرباز نظام ميدانم ناراحت نميشوم چرا كه تمامي مردم شاهد خدمات بنده هستند و به اين امر اعتراف ميكنند.